حسام

فرهنگی، اجتماعی، سیاسی

حسام

فرهنگی، اجتماعی، سیاسی

نیویورک تایمز:تحریم سوئیفت چگونه می تواند به نفع ایران و به ضرر آمریکا تمام شود؟

کشورهای اروپایی همواره نگاهی حسادت جویانه به قدرت دلار داشته اند اما حالا فرصتی یافته اند که یورو را در موقعیت رقابت با دلار ببینند.
نیویورک تایمز نوشت: در طول نبرد به اصطلاح با تروریسم، آمریکا تقریبا سازوکارهای مالی جهانی را به یک امپراتوری مخفی تبدیل کرد. ایالات متحده از قدرت دلار و تاثیرش در سازوکارهای مالی مانند سوییفت برای رصد فعالیت های مالی دشمنانش و سازمان های تروریستی استفاده کرده و حتی گاهی کشورهایی مانند کره شمالی را از نظام پرداخت بین المللی بیرون رانده است. این سازوکار به طرز موثری بانک های خارجی را به عاملان اطلاعاتی آمریکا تبدیل کرد.

به گزارش «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: تحریم های جدید امریکا علیه ایران، شامل نقل و انتقالات مالی نیز می شود و در نتیجه آمریکا سوییفت را تحت فشار خواهد گذاشت تا ارتباط ایران با نظام بانکی بین المللی را قطع کند. سوییفت مانند یک اداره پست جهانی برای بانک ها عمل می کند و یک سازوکار امن پیغام رسانی برای اغلب بانک های جهان به وجود آورده است. بنابراین قطع دسترسی ایران موجب انزوای کامل مالی این کشور در جهان می شود، اما اگر آمریکا این برنامه را پیاده کند  پیامدهای آن متوجه آمریکا نیز خواهد شد. این کار موجب تخریب اثرگذاری آمریکا در سازمان های مالی بین المللی و تضعیف قدرت اثرگذاری اش بر کشورهای متحد و متخاصم می شود.

جک لیو وزیر خزانه داری آمریکا بین سال های ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۷، دو سال پیش هشدار داد که اگر آمریکا قدرت مالی خود را همیشگی بداند، ممکن است کشورهای دیگر به فکر جایگزینی دلار و سازوکارهایی مانند سوییفت بیفتند. هایکو ماس، وزیر امور خارجه آلمان اخیرا همین تهدید را مطرح کرد. او با انتشار یادداشتی در یکی از روزنامه های اقتصادی آلمان، پیشنهاد داد که اروپا سازوکار پرداخت مستقل خود به عنوان جایگزین سوییفت را تاسیس کند.

آنگلا مرکل صدراعظم آلمان از این پیشنهاد حمایت قاطعی نکرد اما او نیز گفت که اروپا نمی تواند به آمریکا تکیه کند و ما باید سرنوشت خود را به دست خود رقم بزنیم.

مقامات آلمانی و فرانسوی در حال بررسی تاسیس سازوکار مالی مستقل اروپایی به عنوان جایگزین سوییفت و تفکیک بانک های اروپایی از بازار مالی امریکا هستند. اتحادیه اروپا و سازمان ملل از هم اکنون به تاسیس یک سازوکار مستقل برای تجارت با ایران روی آورده اند. ممکن است این گام های مقدماتی به نتیجه نرسند اما چشم انداز استقلال مالی اروپا به عنوان یک رقیب برای آمریکا را نمایش می دهند.

یکی از وعده های جهانی سازی این بود که صلح و ثبات جهانی را با ایجاد شبکه های اقتصادی بین المللی به ارمغان می آورد که کشورها را به یکدیگر وابسته تر می کنند. اما آمریکا این سازوکار را به عنوان سلاح به کار گرفته و از سوییفت و نظام پرداخت دلاری علیه دشمنانش استفاده می کند. کشورهای دیگر نیز می توانند مقابله به مثل کنند یا با ایجاد سازوکارهای مستقل، قدرت آمریکا را تضعیف کنند. به همین دلیل است که آمریکا در سیاست اعمال فشار بر ایران به همکاری با اروپا نیاز دارد. اتحادیه اروپا تنها قدرتی است که می تواند سلطه آمریکا را به آزمون بگذارد. ممکن است اتحادیه اروپا فاقد ارتش باشد اما اقتصاد قدرتمندی دارد و می تواند از آن برای آزار شرکت های آمریکایی استفاده کند و اگر مجبور شود، نظام مالی خود را از آمریکا منفک کند.

در طول دو دهه گذشته اروپا حجم انبوهی از قوانین و نهادهای مالی ناظر بر آنها را به وجود آورده است. نابسامانی های سیاسی اخیر از رکود بزرگ گرفته تا بحران منطقه یورو، قدرت مقررات گذاری اروپا را تقویت کرده است. پیشتر این قدرت با هماهنگی آمریکا اعمال می شد اما ممکن است به زودی علیه آمریکا به کار گرفته شود. گوگل و فیسبوک از هم اکنون آثار آن را لمس کرده اند و از سوی اروپا به پرداخت جریمه های میلیاردی تهدید شده اند.

اگر اروپا دست به تاسیس سازوکار مالی مستقل خود بزند، به معنی واکنشی به زیاده خواهی آمریکا خواهد بود. ترامپ از حالا شرکت های اروپایی را تهدید کرده که در صورت معامله با ایران تنبیه خواهند شد. مشاور امنیت ملی آمریکا جان بولتون، آشکارا اعلام کرده که سوییفت باید ریسک عمل بر خلاف تهدیدات آمریکا را بسنجد. گفته می شود وزیر خزانه داری استیون منوچین، با فشار بر سوییفت به منظور اجرای تحریم های آمریکا مخالف است. اما کنگره با تصویب طرح سناتور تد کروز مبنی بر تحریم مقامات سوییفت می تواند دست او را ببندد.

تحریم سوییفت یک اشتباه از طرف آمریکا می تواند باشد. اگر اروپا نتواند به آمریکا تکیه کند، به دنبال تاسیس سازوکاز مستقل خود خواهد رفت. این کار سال ها زمان می برد اما نتیجه نهایی انزوای آمریکا خواهد بود. ممکن است سایر کشورها نیز ترجیح بدهند به جای نظام مالی تحت رهبری پیش بینی ناپذیر آمریکا، به سازوکار اروپایی بپیوندند که تحت حاکمیت قانون خواهد بود. کشورهای اروپایی همواره نگاهی حسادت جویانه به قدرت دلار داشته اند اما حالا فرصتی یافته اند که یورو را در موقعیت رقابت با دلار ببینند.

دولت ترامپ از اینکه از طرف متحدانش تحت فشار قرار بگیرد متنفر است. اما آنچه این دولت درنیافته این است که قدرت مالی آمریکا ناشی از رضایت دادن سایر کشورها به مشارکت در سیستم مالی است که تحت رهبری آمریکا قرار دارد. با اعمال فشار بیشتر بر این کشورها، نفوذ آمریکا نیز برای همیشه از دست خواهد رفت.

راه اندازی جایگزین کانال سوئز

هند، ایران و روسیه ماه آینده برای راه‌اندازی یک مسیر ۷۲۰۰کیلومتری تجاری با هم دیدار می‌کنند. این مسیر جایگزینی ارزان‌تر و کوتاه‌تر برای مسیر سنتی کانال سوئز است.

به گزارش اسپوتنیک به نقل از تسنیم ، مسیر حمل‌ونقل بین المللی شمال ــ جنوب یک شبکه چندحالتی از مسیرهای دریایی و ریلی است که اقیانوس هند و خلیج فارس را از طریق ایران با روسیه و اروپای شمالی مرتبط می‌کند.
این پروژه به‌دنبال پروژه چند تریلیون دلاری «یک کمربند، یک راه» چین به‌وجود آمد. این دو مسیر در داخل ایران به هم برخورد می‌کنند.
دهلی‌نو فعالانه پذیرای تهران بوده و اهمیت زیادی به این مسیر می‌دهد، ایران هم آن را قبول کرده است.
این مسیر پس از عملیاتی شدن به هند امکان می‌دهد تا کالاهایش را از طریق دریا به بندرعباس بفرستد. از آنجا به بندرانزلی در ساحل دریای خزر منتقل می‌شوند و بعد با کشتی به آستاراخان روسیه می‌روند، سپس با قطار به اروپا منتقل می‌شوند.
این مسیر زمان و هزینه تحویل کالاها را 30 تا بیش از 40 درصد کاهش می‌دهد. در مقایسه با کانال سوئز، این مسیر جدید زمان انتقال را از بمبئی به مسکو به 20 روز کاهش می‌دهد. ظرفیت تخمینی این مسیر 20 تا 30 میلیون تن کالا در سال است.

وزیر صنعت و تجارت هند در روز شنبه با هیئت نمایندگان تجاری روسیه در دهلی‌نو دیدار کرد و گفت: «تمام مسائل مربوط به عملیاتی شدن این مسیر جدید هرچه زودتر حل خواهند شد».
دولت در بیانیه‌ای اعلام کرد هند، روسیه و ایران در 23 نوامبر یک دیدار سه‌جانبه خواهند داشت تا هرچه زودتر مسیر را عملیاتی کنند.
وزیر صنعت و تجارت هند گفت: «این مسیر حمل‌ونقل بین المللی شمال ــ جنوب کوتاهترین مسیر حمل‌ونقل چندگانه است که اقیانوس هند و خلیج فارس را به روسیه و اروپای شمالی متصل می‌کند».
هند باید برای دسترسی به منابع آسیای مرکزی کالاهایش را از طریق چین یا اروپا منتقل کند. مسیرهای چین و اروپا طولانی، گران‌قیمت و زمان‌بر هستند. ایران عملی‌ترین راه است.
هند سعی دارد بندر استراتژیک چابهار در جنوب شرقی ایران را هم به این مسیر متصل کند.
هفته گذشته مقامات ارشد سه کشور در تهران بر سر موضوع راه‌اندازی بندر چابهار دیدار کردند. این اولین دیدار سه‌جانبه شورای هماهنگی‌های قرارداد بندر چابهار بود که باعث بهبود و توسعه اقتصادی افغانستان و منطقه می‌شود.
برای کشور بسته‌ای مانند افغانستان، این مسیر جدید یعنی باز شدن راهی برای میلیاردها دلار تجارت و کاهش وابستگی این کشور به خارج.

نامه نیوز بررسی کرد؛ آغاز مذاکرات ایران و آمریکا در آینده نزدیک؟

بررسی شرابط موجود نشان میدهد دشمنی امریکا با ایران یک مسئله غیر امریکایی است.
 گروه بین الملل نامه نیوز: در حال حاضر می توان گفت تحولات بسیاری شکل گرفته است که روابط و رویکرد ایران و امریکا را نسبت به هم از وضعیت چند سال گذشته متفاوت می کند. دو کشور نه تنها همانگونه که در چهل سال گذشته به هم نگاه می کردند نمی نگرند بلکه حتی نسبت به چهار سال گذشته نیز تغییراتی بوجود آمده است. نگاه امریکا به خاورمیانه و نفت آن و کشورهای دوست یا غیر دوست دچار تحول شده و نگاه کلی این کشور به مسائل در حال تغییر است.  
امروز مسئله حضور نظامیان آمریکا  در خلیج فارس و دشمنی با ایران اینطور می‌شود گفت که یک مسئله غیرآمریکایی است. قبلا یک موضوع آمریکایی بود، چون موضوع این بود که ایران می‌خواهد آمریکا را از منطقه بیرون کند و آمریکا را تحقیر کرده است؛ آن موضوعات امروز در پسِ ذهن، در بک گراند وجود دارد و آن‌چه که در صحنه واقعا عمل می‌کند علیه ایران، استدلال‌ها و دیدگاه‌هایی است که توسط عربستان سعودی در رأس همه آن‌ها و امارات و اسرائیل هستند و به واسطه این‌ها دارد تهدید می‌شود. دشمنی با ایران به تدریج در آمریکا در حال تبدیل‌شدن به یک مسئله غیرآمریکایی است. به عبارت دیگر عده زیادتری را در آمریکا شما می‌توانید پیدا کنید که برای شما استدلال می‌کنند که دشمنی با ایران ضرورت ندارد و می‌شود به یک تفاهم با ایران رسید.
 این، آن تغییری است که در آمریکا در حال رخ دادن است و ما به آن توجه کافی نداریم. بنابراین آمریکای امروز نه‌ فقط با آمریکای 2001 در زمان 11 سپتامبر و جرج بوش؛ و باز نه فقط با آمریکای دهه 90 بعد از فروپاشی شوروی که آمریکا قصد داشت هژمون جهان شود و همه کشورهای مخالف را به زانو بیندازد؛ چه از طریق نیروی نظامی و چه از طریق جهانی‌کردن تجارت آزاد و لیبرال دموکراسی و رساندن به پایان تاریخ، همچنین با آمریکای دهه 80 و 70 میلادی هم فرق دارد. یعنی آن زمانی که انقلاب شد و آمریکا اساسا بر اساس یک موضوعات دیگر نسبت به جهان و به خودش و به ایران فکر می‌کرد. 
این مرحله جدید از آمریکا به نظر می رسید که ما دانش کافی را درباره‌اش نداریم و تمرکز لازم را هم نداشتیم که درباره این پویایی و تاثیرات آن بر روابط دو کشور ایران و آمریکا فکر کنیم، در حالی که ما باید برای این مطالعه و این درک جدید، مفروضاتی را که قبلا درباره آمریکا داشتیم را کنار بگذاریم و این آمریکاشناسی را از نو شروع کنیم. البته جای بحث نیست که آمریکایی ها هم باید ایران شناسی خودشان را تقویت کنند و با خلاص شدن از گزاره ها و کلیشه های بیهوده، ایران را در کنار سنت ها و نوآوری های سیاسی و اجتماعی اش، یعنی همانطور که واقعا هست، بشناسند. 
این تغییرات را در دوره اوباما مشاهده کردیم. دولت اوباما به این نتیجه رسید مسئله ایران را نباید به مانند دولتهای گذشته حل کند و سعی کرد روند نرمتر را پس از یک دوره حرکتهای هوشمندانه و اجاع جهانی علیه ایران پیش ببرد. این روند از سوی مقامات ایران نیز جدی گرفته شد و برخی مسائل با گفت و گوهای فشرده به نتیجه رسید. 
اما در حال حاضر تنش بین دو کشور موضوعی شخصی شده است. شخص ترامپ با در نظر گرفتن یک بعدی روابط و سیاست در بین الملل تنها به جنبه مالی و اقتصادی موضوع آن هم در کوتاه مدت می اندیشد و این باعث شده است فرایندی برعکس آنچه نظام بین الملل در پیش گرفته برای امریکا و ایران اتفاق بیفتد. در حالی که سازمان ملل، قدرتهای بزرگ و اروپایی ها خواستار تثبیت یک صلح در سایه یک توافق بین المللی هستند ترامپ خلاف جهت آب شنا می کند و این موضوع نه تنها بر مبنای منافع ملی امریکا نیست بلکه گاهی به ضرر آن هم است و تنها منافع بازیگرانی چون عربستان و اسرائیل تامین می شود.
از این رو بعید نیست که با تغییر تفکر ترامپ یا اتمام دولت او روندی را شاهد باشیم که تنش زدایی و تغییر رویکرد بین ایران و امریکا اتفاق بیفتد.

مانع جدید برای کانال مالی اروپا و ایران

اقتصادنیوز: نشریه «فایننشال تایمز» نوشته هیچ‌یک از کشورهای اروپایی حاضر به میزبانی ساز و کار مالی ویژه‌ای که قرار است برای تسهیل روابط مالی میان ایران و اتحادیه اروپا ایجاد شود، نیستند.

به گزارش اقتصادنیوز به نقل ارفارس، نشریه «فایننشال تایمز» بامداد دوشنبه (به وقت تهران) از بی‌میلی کشورهای عضو اتحادیه اروپا درباره میزبانی از ساز و کار مالی ویژه ارتباط با ایران خبر داده و نوشته است که این مسئله به مانع تازه‌ای برای ایجاد این ساز و کار بدل شده است.

اتحادیه اروپا از چند ماه پیش اعلام کرده برای مقابله با تحریم‌های آمریکا علیه ایران، قصد دارد یک کانال ویژه پرداخت مالی ایجاد کند که امکان ادامه همکاری اقتصادی با ایران را فراهم کند. در حالی که قرار بود این کانال پیش از اجرایی شدن دور دوم تحریم‌های آمریکا در روز ۱۳ آبان اجرایی شود، اما به نظر می‌رسد این ابتکار فعلا با موانعی مواجه است. یک دیپلمات اروپایی هفته پیش گفت این ساز و کار پیش از اجرایی شدن تحریم‌های آمریکا رونمایی می‌شود، اما فعلا عملیاتی نخواهد بود.

فایننشال تایمز در این مورد نوشته است: «دیپلمات‌های اروپایی به فایننشال تایمز گفتند هنوز چند مانع برای اجرایی کردن این طرح باقی مانده، از جمله بی‌رغبتی کشورهای عضو برای میزبانی از این ساختار جدید مالی. دیپلمات‌ها می‌گویند در نشست‌های کمیسیون اروپایی که با هدف تدوین پاسخی برای تحریم‌های ایالات متحده برگزار شد، مقام‌ها در مورد اینکه چطور هیچ عضوی مایل نیست مقر این ساز و کار جدید مرتبط با ایران باشد، صحبت کردند.»

یک مقام اروپایی در این مورد گفته «هیچ‌یک از دولت‌های اتحادیه اروپا نمی‌خواهند با کانال ویژه پرداخت، از ایالات متحده عبور کنند.» دیپلمات دیگری هم گفته «اینطور نیست که کشورهای عضو برای این کار صف کشیده باشند.»

به گفته دیپلمات‌ها، کشورهای اروپایی نگران هستند در صورت میزبانی از این ساز و کار، آمریکا آن‌ها را به صورت سیاسی یا حتی با اعمال تحریم‌های بیشتر، جریمه کند.

با این وجود، این دیپلمات‌ها تأکید کرده‌اند که ممکن است تلاش‌ها برای مقابله با تحریم‌های آمریکا پیش از اینکه دور تازه تحریم‌ها اجرایی شود یا اندکی پس از اعمال آن‌ها، به نتیجه برسد. هدف از این تلاش‌ها، فراهم کردن ادامه فروش نفت ایران است.

«دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا که از زمان رقابت‌های انتخاباتی وعده داده بود از توافق هسته‌ای با ایران خارج می‌شود، اردیبهشت ماه امسال این وعده را عملی کرد و با نقض قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد و بی‌توجه به خواست متحدانش، به صورت یکجانبه به مشارکت آمریکا در این توافق پایان داد.

اتحادیه اروپا با بیان اینکه خواهان ادامه اجرای توافق هسته‌ای با ایران است، گفته تلاش می‌کند تا ساز و کاری را برای تضمین ادامه فروش نفت ایران و ادامه روابط تجاری میان طرفین، ایجاد کند. با این وجود، در ماه‌هایی که از خروج آمریکا از توافق هسته‌ای می‌گذرد، بسیاری از شرکت‌های اروپایی از بیم تحریم‌های آمریکا، بازار ایران را ترک کرده‌اند.

سیدمحمد غرضی: چپ‌ها دولت نگهدار نیستند؛راست‌ها مردم نگهدار

دولت‌ها همواره با وعده‌ها و شعار‌هایی می‌آیند و در گفتار مطالبات مردمی را محور قرار می‌دهند، اما با گذشت سال‌های متمادی این مساله به وضوح دیده شده که اتفاقا آنچه در اولویت دولت‌ها نبوده مطالبات و رضایت مردم است. این گزاره را می‌توان در دولت‌های پس از انقلاب پررنگ و کمرنگ ملاحظه کرد. دولت دوازدهم یکی از دولت‌هایی است که با وعده‌های پر طمطراقی پا عرصه مدیریت کشور گذاشته، اما هرچه رو به جلو می‌رویم دولتمردان از مطالبات مردم و وعده‌های خود فاصله گرفته و روی دیگری از عملکرد و کارکرد خود به جامعه نشان می‌دهند.
در این راستا خیلی‌ها معتقدند که باید تغییراتی در دولت رخ دهد تا شاید با آمدن افراد جدیدی روح تازه و انرژی مضاعفی به دولت وارد شود، اما باید در نظر داشت که تا تفکر حاکم بر دولت تغییر نکند تغییر کل کابینه نیز مشکلی را حل نمی‌کند. بسیاری از تحلیلگران و فعالان سیاسی معتقدند که مشکل دولت روحانی نداشتن گفتمان است و به همین دلیل در هر مقطع زمانی رویکردی را برگزیده و به نام اعتدال اجرا می‌کند. نکته دیگر اینکه دولتی که عقبه اجتماعی نداشته باشد نمی‌تواند بر مبنای خواست آنها پیش برود؛ البته روحانی عقبه اجتماعی بالایی داشت، اما در حال از دست دادن آن است و اکنون آنها که در اردیبهشت ۹۶ داد حمایت از روحانی سر می‌دادند در صف نخست منتقدان وی حاضر هستند. گرچه نشست اخیر رئیس‌جمهور با فعالان سیاسی و اقتصادی کورسوی امیدی را نشان داد، اما تا رسیدن به آنچه مطلوب جامعه و حامیان دولت است راه زیادی باقی است. برای بررسی وضعیت عملکرد دولت‌ها پس از انقلاب، رویکردها و عملکردهای اقتصادی دولت و آنچه در سپهر سیاست جامعه می‌گذرد «آرمان» با سیدمحمد غرضی وزیر سابق پست و تلگراف و تلفن و رئیس سابق سازمان نظام مهندسی به گفت‌وگو پرداخته است که می‌خوانید.
به صورت کلی تغییرات در دولت‌ها چه تاثیری بر روند عملکردی آنها می‌گذارد؟

ظرف این 40 سال هرچه که در طول دولت وزیری استیضاح شده، تغییر کرده یا خلع شده هیچ فرقی به حال دولت، مجلس و ملت نکرده است. البته تنها ضررش این است که وقتی وزیر ضعیف می‌شود در داخل وزارتخانه دیگر کسی از وی اطاعت نمی‌کند و تا فرد دیگری معرفی شود و طی پروسه‌ای از مجلس رأی بگیرد نصف عمر دولت گذشته و تا وزیر جدید به مبانی اداره وزارتخانه آگاهی پیدا کند عمر کارکردش تمام است. از طرف دیگر تاکنون و در دولت‌های مختلف 40 جایگزینی و 25 استیضاح صورت گرفته، اما همانطور که گفته شد هیچ نتیجه‌ای برای دولت، مجلس و مردم نداشته، چرا که وصله‌پینه کردن دولت هیچ تاثیری ندارد و حتی به ضرر دولت و ملت است. در مورد اتقاقاتی که ظرف این 40 سال افتاده من در مناظرات سال 92 نیز گفتم که علت عدم موفقیت این دولت‌ها بیشتر این است که با شعار‌هایی می‌آیند و با پس گردنی می‌روند. علت اصلی نیز این است که 90 نخست وزیر و رئیس‌جمهور که از مشروطه تا کنون داشتیم همه به جای اینکه دنبال رضایت مردم باشند؛ دنبال رضایت صاحبان قدرت، سیاسی احزاب و گرو‌ها بودند و لذا توفیقی در خوشنامی نداشتند. برخی با معارضه سیاسی افتخاری برای خود به‌وجود آوردند، اما افتخاری برای ملت نیاوردند و ملت از آنها عبور کرد. دولت‌های پس از انقلاب، نخست وزیر‌ها و روسای جمهوری که از پی هم آمدند و رفتند هیچ وقت نتوانستند رضایت عامه مردم را به‌دست بیاورند، اما تا بخواهید تئوریسین داشته و دارند. اکنون در دولت آقای روحانی آدم‌هایی پیدا شده‌اند که در دفاع از سیاست اقتصادی دولت بیان می‌کنند که نشر اسکناس هیچ ارتباطی با تورم ندارد و کشور با چاپ اسکناس و توزیع آن میان مردم اداره می‌شود. حداقل ما تا امروز چنین تئوری را در کتاب‌ها و اداره کشورهای دیگر نداشتیم. زمانی که ما بیان کردیم پایه پولی کشور را تضعیف و حقوق فقرا را ضایع کردید و به نفع حقوق اغنیا عمل شد همه سر خود را به زیر می‌انداختند، اما اکنون سرها بلند شده و می‌گویند این هست و جز این نیست.

بسیاری از کارشناسان معتقدند که رئیس‌جمهور با وجود انتقادات بسیاری که نسبت به نحوه عملکرد دولت وارد می‌شود اساسا مشورت پذیر نیست و آنچه صلاح ببیند انجام می‌دهد، به نظر شما این رویکرد چه آسیب‌هایی به جامعه می‌رساند؟

من اسم اشخاص را نمی‌آورم چون حضور ندارند حقوقشان ضایع می‌شود، اما پاسخ شما را بدین نحو می‌دهم؛ کسی که با حمایت گروه‌های سیاسی به قدرت رسیده و خود عقبه اجتماعی نداشته به همین روزها گرفتار می‌شود. قدرت سیاسی متعلق به گروه‌ها و اشخاصی است که خود عقبه سیاسی داشته باشند. علت اصلی این امر نیز آن است که وقتی عقبه اجتماعی داشته باشند به محض انجام هر حرکتی به عقبه خود نگاه می‌کنند، لذا کسانی که عقبه ندارند همان‌طور بی هدف حرکت می‌کنند، از عقبه جدا می‌شوند و در فکر خود بهترین عمل را انجام داده‌اند. در سیاست اگر تصمیمات با رضایت عامه اتخاذ نشود این سیاست حتما به گور خواهد رفت و حتما در هر مساله‌ای که می‌خواهد مطرح شود عقبه اجتماعی باید از آن دفاع کند. گروه‌های سیاسی در تعارض با یکدیگر به قدرت رسیده‌اند، اما همین گروه‌ها چه راست، چه چپ؛ عقبه اجتماعی ندارند. لذا 5 دولت بعد از انقلاب هیچ نجاتی پیدا نکردند الا اینکه در دولت‌های دوم دچار گرفتاری‌هایی شدند که پیش‌بینی نمی‌شد.

البته دولت اصلاحات حد فاصل سال‌های 76 تا 84 از مقبولیت عمومی و عقبه اجتماعی برخوردار بود.

من پیش از این نیز گفته بودم که چپ نمی‌تواند دولت نگه دارد و راست نمی‌تواند ملت نگه دارد. در دولت اصلاحات نیز مردم در تعارض با دیگران به رئیس دولت اصلاحات رأی دادند و رأی خیلی خوبی هم دادند، اما این رأی استحفاظ نشد و نهایتا شرایطی شکل گرفت که همان کسانی که ابتدا از وی حمایت می‌کردند، کم‌کم علیه او مدعی شدند و در آخر دوره دوم هم عبور از رئیس دولت اصلاحات را مطرح کردند که عکس‌العمل شدید اجتماعی را در پی داشت.

در حال حاضر بر خلاف دولت اصلاحات که جامعه پشت رئیس‌جمهور بود، با گذشت یک سال و نیم از تشکیل دولت مردم از عملکرد رئیس‌جمهور و دولت نا امید شده‌اند؛ دلیل این امر را چه می‌دانید؟

باید توجه داشته باشیم که بحران در کشور ایران از گذشته نبوده بلکه این مدیریت‌ها بودند که بحران آفرین بوده‌اند. اینکه امروز عده‌ای نگرانی این را دارند که دولت فرو بپاشد یا اینکه رئیس‌جمهور عکس العمل دیگری از خود نشان دهد مشکل مدیریت در کشور است. تاریخ نشان داده جریان‌های سیاسی اگر دولت مورد حمایتشان موفق شد از آن طلبکار می‌شوند، اما اگر موفق نشد شروع به تخریب می‌کنند. البته عامه مردم بسیار مواظبند که کشورشان را حفظ کنند و وارد بازی سیاسی گروه‌ها نشوند. کشور حفظ می‌شود، اما این گروه‌ها، افراد و اشخاص هستند که به ضرر و علیه یکدیگر وارد می‌شوند گرچه در این امر مردم از آنها تبعیت نمی‌کنند. مطمئن باشید که مردم از تصمیم‌هایی که در دولت، مجلس و قوه قضائیه گرفته می‌شود آگاهند و می‌فهمند که کدام به نفع زندگی و کدام به ضرر آنهاست. این در حالی است که اکنون گروه‌ها و احزاب از اعتبار اجتماعی منفی میان مردم برخوردارند.

اینکه فرمودید چپ‌ها نمی‌توانند دولت نگه دارند و راست‌ها ملت را؛ چگونه تشریح می‌کنید؟

دولت‌های چپ و راست را در ایران می‌شناسیم. مرحوم مصدق چپ بود و نتوانست دولت را نگه دارد و گرفتار شد، حزب ایران نوین چپ آمریکایی بودند که کل نظام حکومتی را واگذار کردند. پس از انقلاب نیز در دهه 60 نخست وزیر وقت، رئیس قوه قضائیه و رئیس مجلس چپ بودند که ملاحظه فرمودید که دولت نگهداری نشد و اصلا ساختار اداره کشور تغییر کرد و از نخست وزیری به ریاست جمهوری رفت که عکس‌العمل اداره آن دوره بود. پس از آن مرحوم آیت‌ا... هاشمی به عنوان معارض دولت قبلی آمد و مطابق میل راست گرایان حرکت کرد و دیدید که در دوره اول چه شد و در دوره دوم نیز با تورم 49 درصد و گرفتاری‌های ایجاد شده جای خود را به دولت اصلاحات داد. دولت اصلاحات از نیروهای چپ استفاده کرد، به نحوی که در دوره اصلاحات دولت و مجلس در اختیار چپ‌ها بود، اما آنها نیز نتوانستند دولت را نگه دارند و پس از مدت معین دولت راست بسیار تندی روی کار آمد. دولت راست احمدی‌نژاد نیز که نتوانست ملت را نگه دارد بالاجبار با عملکردهایش دولت را به آقای روحانی واگذار کرد. در این راستا تجربه ملی شواهد بسیار زیاد تاریخی در این زمینه دارد که از بزرگان قابل ذکر می‌توان به امیرکبیر، مصدق و... اشاره کرد. تقسیم قدرت سیاسی به عنوان حرکت ملی کار اشتباهی است. مردم چپ و راست نیستند بلکه خواهان زندگی در صلح و ثبات و موفقیت کشور هستند. شاهد خواهید بود که در تعارضات سیاسی که برخی درست می‌کنند و مردم را بدان مشغول می‌سازند هیچ نفعی برای جامعه نخواهد داشت و عمر آدم‌های سیاسی بین 3 تا 5 سال است. اگر می‌بینید برخی از سیاسیون به جامعه بر می‌گردند در تعارض با دیگران است و الا عمر سیاسی این افراد خیلی ادامه پیدا نمی‌کند. نگاه قاعده جامعه، زحمت کشان و فقرا برای اداره کشور به آمریکا و اروپا، صندوق بین‌المللی پول و رایانه نیست. تا چشم دولت به قاعده جامعه پیوند داده نشود دولت هیچ حامی محکمی پیدا نخواهد کرد.

بسیاری معتقدند سیاست‌های اقتصادی غلط دولت علت اصلی بروز بحران اخیر در کشور است، ارزیابی شما در این زمینه چیست؟

من معتقدم با تغییر افراد اتفاقی نمی‌افتد و باید روش‌ها تغییر کند. این روش استقراض از جیب فقرا روش شکست خورده‌ای است. رویکرد اقتصادی باید با نگاه کمک به قاعده جامعه باشد تا ارتباط بین دولت و جامعه برقرار شود. نمی‌شود که هر روز دست در جیب فقرا کرد و گفت بیایید از من حمایت کنید. اینجا سیاست‌های اقتصاد به نقطه‌ای مشترک می‌رسد یعنی اینکه روش‌های گول زدن مردم باید کنار گذاشته شود. اینکه اشخاص را به عنوان تیم اقتصادی دولت تغییر دهند گول زدن مردم است. هیچکدام از این دولت‌ها که آمدند اقتصاددان نبودند و همه گفتند که گروه‌های مشاور دارند، اما وضع بدین صورت در امده است. نگاه و روش دولت با رویکرد گذشته قطعا با شکست رو‌به‌رو خواهد شد. لذا با تغییر اشخاص، گروه‌ها، رئیس‌جمهور و مجلس هیچ اتفاقی نمی‌افتد.

اختلافات در سطوح بالایی دولت و علنی کردن آن در فضای جامعه چه تبعاتی برای دولت خواهد داشت؟

من جزء گروه‌ها، دولت و مشاورین نیستم و اطلاعات زیادی ندارم و این صحبت‌هایی که می‌شود را نمی‌توانم بفهمم که احقاق حق است یا تعرض به دیگران. اگر احقاق حق باشد که مظلوم نمایی است، اگر تعرض به حقوق دیگران باشد نیز تعرض به اداره کشور است. این بحث‌ها بین گروه‌های سیاسی همیشه ادامه داشته و همیشه ملت سر دورراهی بوده که آیا اینها احقاق حق، مظلوم‌نمایی یا طلب قدرت می‌کنند، اما آنچه مسلم است این حرف‌ها در ادره کشور هیچ تاثیری ندارد. اکنون جایی برای این سخنان نیست و این اختلافات باید در زمان دیگری مطرح شود.

اخیرا سازمان نظام مهندسی با مشکلات و حواشی متعددی رو‌به‌رو شد که تحولات آن چندی در صدر اخبار قرار گرفت. به عنوان نخستین رئیس این سازمان تحلیل شما از این حواشی و تحولات چیست؟

من در 5 دوره سازمان نظام مهندسی حضور داشتم؛ 3 دوره رئیس تهران و 5 دوره رئیس شورای مرکزی بودم، اما حرف اصلی در این زمینه این است که به جای اینکه قاعده جامعه مهندسین در این سازمان فعال باشند کم کم گروه‌های سیاسی در آن دخالت کردند و به فعالیت پرداختند. پس از آن گرفتاری‌های سیاسی گروه‌های چپ و راست به داخل نظام مهندسی کشید؛ تشکیلاتی را به‌وجود آورد که فساد در آن حاکم شد و کم‌کم رقم حقوق‌ها و جابه‌جایی پول خیلی وسیع شد و از 120 هزار عضو جامعه مهدسین تنها 9 هزار نفر در این انتخابات شرکت کردند و اکثرا نیز عزیزان جوانی هستند که در عین عدم پروانه اشتغال، اما حق رأی دارند. البته می‌گویند که فساد‌هایی از جمله خرید و فروش رأی در اینجا رقم خورده که امیدوارم اینگونه نباشد. آنطور که من مطلعم رأی در تهران تا یک میلیون تومان و در مشهد تا 150 هزار تومان خریداری شده است. فکر می‌کنید صاحبان قدرت سیاسی و رانت خواران با هم جمع نشدند؟ ما در دوره اول تا سوم در نظام مهندسی تصویب کردیم که هیچ کس از حق امضای خود استفاده نکند. حالا می‌گویند که افراد حقوق‌های کلانی دریافت می‌کنند که من اطلاع چندانی ندارم. اینگونه نمی‌شود تئوری‌ها را بر عملکرد انطباق داد؛ بلکه منافع گروه‌های سیاسی و رانت خواری با هم هماهنگ می‌شود و گرفتاری به‌وجود می‌آورد. حرف اصلی من این است که امامزاده متولی می‌خواهد و متولی نظام مهندسی نیز آرای مهندسان است. وقتی مهندسان شرکت نکنند این سازمان به دست گروه‌های سیاسی و رانت‌خوار می‌افتد.

با توجه به بحران اقتصادی در کشور و در پیش بودن تحریم‌های ثانویه آمریکا که از 13 آبان جنبه اجرایی به خود می‌گیرد. این تحریم‌ها را بر اقتصاد ایران تا چه حد موثر می‌دانید؟

حتما این هیمنه و هیبت آمریکایی روی سیاستمداران اثر می‌گذارد و امکانات اجرایی آنها قطعا کم می‌شود. قدرت سیاسی باید توانایی داشته باشد که وقتی تحریم از ناحیه خارج صورت می‌گیرد تحریم داخل را بردارد. تمام اقتصاد کشور در اختیار صاحبان امتیاز و گروه‌هایی است که با قدرت سیاسی در ارتباطند. ارز 300 تومانی آن روزها و 4200 تومانی این روزها را چه کسانی دریافت کردند؟ چگونه فاصله میان ارز آزاد و ارز دولتی پر می‌شود؟ این پول‌ها کجا می‌رود؟ من با 60 وزیر و با دولت، مجلس و حضرت امام(ره) در ارتباط بودم. این اتفاقات که رخ می‌دهد و تحریم داخلی ملت از آزادی عملکرد سیاسی و اقتصادی به مراتب سنگین‌تر از تحریم اقتصادی و سیاسی آمریکا است. ما ملتی داریم که دهه 60 را پشت سر گذاشته در حالی که آن روز هیچ کدام از تاسیسات و امکانات امروز، وجود نداشت. به آمار و بخش‌ها نگاه کنید و ببینید که چقدر آمار و ارقام بالا رفته، اما نتایج و فایده اینها فقط به جیب رانت خواران سیاسی و اقتصادی سرازیر شده است. حال باید دنبال اشخاص بدوید و در خارج از کشور آنها را بیابید. تازه اینها جزئی از مسائل است که اتفاق می‌افتاد. در اداره کشور اگر مصوبه دولت و قانون تبعیض‌آمیز وجود داشته باشد، فردی ارز 4 هزار تومانی یا 5 هزارتومانی، دیگری صادرات و فرد ثالثی واردات را در انحصار خود می‌گیرد و با این رویکرد دولت قطعا شکست می‌خورد. از فروردین ماه تا کنون طرفداران آمریکا در کشور چند کلمه را به راه انداختند، مثل جنگ داخلی، تجزیه کشور، فروپاشی نظام، تحریم‌های آمریکا، حمله آمریکا و... اما تشخیص مردم اینگونه است که این مطالب را خودشان باید حل کنند. تا پیش از قضیه بحران ارز و سکه مردم در تعامل با دولت بودند، اما یکدفعه مردم به دولت پشت کردند و خودشان حفظ ارزش پول ملی را به‌عهده گرفتند و به خرید دلار، سکه و خودرو پرداختند چون مطمئن شدند که دولت توانایی حفظ ارزش پول ملی را ندارد و جیب آنها خالی می‌شود. مردم مجموعه این اتفاقات را برای یک کلمه متحمل شدند که کشور حفظ شود. این شعارها و گرفتاری‌ها به مردم اثر نکرده، اما به عوامل سیاسی اثر کرد و بعضی جا‌ها دیدیم که سست آمدند. ان‌شاءا... این دوره به صورت موفقیت‌آمیز با این جمله که کشور غنی و توانمند است و ملت از دولت قوی‌تر و سامان یافته‌تر عمل می‌کند پشت سرگذاشته خواهد شد. ملت نه به خود بلکه به دشمن پشت خواهد کرد که نتیجه آن نیز تصحیح مدیریت‌های سیاسی و اقتصادی در جامعه خواهد بود.

آغاز رقابت داغ در شهرداری تهران ؛ صندلی بهشت به چه کسی می رسد؟

این سومین بار است که شورای یک دست اصلاح طلب تهران وارد وادی انتخاب شهردار می شود و گمانه زنی ها ادامه دارد. محسن هاشمی و عباس جدی ترین گزینه ها هستند و باید دید که شورا به رفتن هاشمی و آمدن یک اصولگرا رضایت می دهد یا برای حفظ تریب خود گزینه مورد حمایت ناطق نوری را به بهشت می فرستند.
گروه سیاست نامه نیوز: شورای اصلاح طلب تهران از امروز برای سومین بار در دو سال گذشته وارد پروسه انتخاب شهردار می شود. بعد از بی ثمر ماندن تلاش های اعضای شورای و مجمع نمایندگان امید برای مستثنی کردن محمدعلی افشانی از قانون منع به کارگیری بازنشستگان و ابقای او در شهرداری راهی غیر از این ندارند. محمد علیخانی عضو شورا پیش تر اعلام کرده بود که  از شنبه 5 آبان ماه وارد بررسی گزینه‌ها خواهند شد. او البته از محسن هاشمی به عنوان یکی از گزینه های تصدی این پست نام برده بود. 

علی اعطا سخنگوی شورای شهر تهران اما بدون نام بردن از فرد خاصی گفت که در جلسه هم‌اندیشی روز یکشنبه با حضور افشانی در رابطه با فرآیند انتخاب شهردار آینده تصمیم‌گیری خواهیم کرد.

به گفته زهرا نژادبهرام عضو هیأت رئیسه شورای شهر ، تلاش آن ها در این راستا است که تا 24 آبان تکلیف شهرداری را روشن و شهردار جدید را انتخاب کنند. نژاد بهران همچنین گفته است که اگر در این فرصت موفق به انتخاب شهردار نشوند ، یک سرپرست مشخص خواهند کرد. 

بر این اساس باید منتظر ماند و دید که احزاب اصلاح طلب چه گزینه هایی را معرفی می کنند و چه طور در این باره به توافق می رسند. مناقشه ای که بعد از رفتن نجفی از شهرداری میان کارگزاران و اتحاد ملت روی داد هنوز فراموش نشده است اما به نظر می رسد که این بار پروسه انتخاب شهردار با تعامل بیشتری طی شود. شاهد این مدعا آن است که حسین مرعشی سخنگو و عضو شورای مرکزی کارگزاران در مصاحبه ای تفصیلی با خبرگزاری مهر تاکید کرد که حزب متبوعش گزینه ای برای شهرداری تهران ندارد. 

این موضع گیری کارگزاران در قضیه انتخاب شهردار می تواند مفید باشد اگر دیگر احزاب اصلاح طلب نیز چنین رویکردی داشته باشند. خاصه حزب اعتماد ملی که در علی رغم شمار اندک نمایندگان خود در شورای 21 نفره تهران، در به مسند نشاندن افشانی نقش موثری ایفا کرد. البته این نکته را نیز نمی توان نادیده گرفت که موضع اعلامی کارگزاران در صورتی تداوم می یابد که نام محسن هاشمی در فهرست شهرداران احتمالی قرار نگرید. این را از آنجا می توان فهمید که مرعشی گفته استک «وقتی حزب کارگزاران کاندیدایی ندارد، به دروغ نمی‌تواند اعلام کند که کاندیدا دارد چون همه کاندیداهای حزب کارگزاران عمدتاً بازنشسته هستند و فقط آقای محسن هاشمی که رئیس شوراست، بازنشسته نیست؛ برای انتخاب شهردار اعضای شورا باید قانع باشند؛ برای همین، اکثریت شورا باید با بیرون آمدن فردی از شورا موافق باشند.»

بر این اساس باید یک بار دیگر منتظر بروز اختلاف نظر ها در مورد خروج یا عدم خروج هاشمی از شورای شهر باشیم. اظهارات و مواضع محسن هاشمی نشان می دهد که از بهشتی شدن بدش نمی آید. همین تازگی ها در توییتی به موضوع خروج از اعضا از شورا را با حجاب بانوان که نمی توان شل گرفت، کنایه زده بود. او اما برای تکیه زدن بر کرسی شهرداری پایتخت موانعی پیش رو دارد. گذشته از رقابت های احزاب اصلاح طلب برای سپردن این مسئولیت به گزینه دلخواه خود باید نگرانی اعضای شورا از ورود یک عضو اصولگرا را در نظر گرفت.  چنانچه حسن خلیل‌آبادی عضو شورای شهر دیروز به این نکته اشاره کرد و به «فارس» گفت : «اعضا دوست دارند آقای هاشمی در شورا بماند چرا که این عمل باعث انسجام شورا می‌شود».

خبرهای غیررسمی اما حاکی از این است که مساله تنها نگرانی از راهیابی مهدی چمران و از دست رفتن ترکیب تماما اصلاح طلب شورا نیست. این طور که گفته می شد بزرگان اصلاح طب نیز با حضور محسن هاشمی در شهرداری موافق نبوده و ترجیح می دهند که فرد دیگری جای افشانی را بگیرد.

همزمان شدن خانه تکانی در دولت و اجرای قانون منع به کارگیری بازنشستگان و رفتنی شدن افشانی، عباسی آخوندی را در فهرست گزینه های احتمالی شهرداری قرار داده است. شهردار تهران از نظر جایگاه و اثرگذاری چیزی از وزرا کم ندارد و در هیات دولت کنار آنان می نشیند لذا آخوندی با تصاحب این کرسی چیزی از دست نداده است. کمی واقع گرایی اما کافی است تا دریابیم که او برای رسیدن به این نتیجه شانس چندانی ندارد. هرچه باشد به تازگی از قطار کابینه پیاده شده و نمی تواند روی حمایت دولت در این زمینه حساب کند. حمایت مخالفان دولت از شهردار شدن آخوندی را می توان مصداق این ادعا دانست. مثلا جبارکوچکی نژاد نماینده منتقد دولت روحانی و نزدیک به جبهه پایداری اخیرا تاکید کرده است که « اگر شورای شهر تهران رویکرد تخصصی را دنبال کند، نگاه سیاسی نداشته باشد، حتما آقای آخوندی را به عنوان شهردار جدید انتخاب می کند.»

اعضای شورا اما قطعا در انتخاب شهردار ملاحظات سیاسی خود را دارند و بعید است که همه رقابت های حزبی درون جریانی خود را کنار گذاشته و به آخوندی به عنوان گزینه مورد حمایت ناطق نوری رای دهند. 

با همه این اوصاف محسن هاشمی و عباس آخوندی از گزینه های احتمالی دیگر - سیدکامل تقوی نژاد، پیروز حناجی، جواد امام، علی ربیعی و مونسان – جدی تر به نظر می رسند. با این وجود، باید منتظر ماند و دید که در بررسی ها و رایزنی های این هفته چه کسی بیشتر مورد اقبال اصلاح طلبان شورا قرار می گیرد.

سفر محمود واعظی به شلمچه

محمود واعظی رییس دفتر نهاد ریاست جمهوری در دومین روز از سفر خود به خوزستان وارد شلمچه شد و از نزدیک در جریان زیرساخت ها و ارائه خدمات به زوار قرار گرفت. وی ضمن گفت و گو با زوار و موکب داران نسبت به موانع مطرح شده دستوراتی را صادر کرد. حضور محمود واعظی با ورود مرتضی بانک دبیر شورای عالی مناطق آزاد و ویژه اقتصادی و مشاور رییس جمهور همراه بود و در جلسه اربعین شرکت کردند.

آخوندی رفت ولی دیر رفت!/ تبعات بازگشت «شاه زل»

نامه استعفای آقای آخوندی حاوی نکته مهمی است و آن اینکه آخوندی با تاکید مجدد بر گزاره‌های حقوق مالکیت، بازار آزاد و حاکمیت قانون، مجددا ارادت خود را به ساحت قدسی(!) نولیبرالیسم نشان می‌دهد.

سرویس سیاست مشرق - روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:‌

*********

دولت از جمهوری اسلامی جا نماند

محمد ایمانی در کیهان نوشت:

برخی مدیران متاسفانه در چند سال اخیر، همپای مقاومت جانانه و پیروزی و پیشرفت‌های جمهوری اسلامی حرکت نکرده‌اند. دولت در حالی که باید برای پیروزی‌های دیپلماتیک در منطقه خیز بردارد، درگیر ستاد نابسامان خود است. دولت ترازِ جمهوری اسلامی نمی‌تواند با برجام تمام شود یا دستخوش تسویه حساب دو حزب ائتلافی در درون خود گردد. نقشه دشمن در اوج اقتدار ایران، دامن زدن به تصویر بی‌ثباتی است و عجیب اینکه محافلی در درون دولت به این تصویر دامن می‌زنند.


1- آنچه از جبهه دشمن می‌بینیم، سرشار بشارت است. حاکم شدن سفیهانی مانند بن سلمان در ریاض و بروز تدریجی عواقب سکانداری آنها، بشارتی بزرگ دارد؛ اینکه ستون سیاست‌های آمریکا در منطقه، در معرض انتحار و انهدام درونی است. مکمل این بشارت، ترامپ است. قبلا وقتی مقامات آمریکا و عربستان، یکدیگر را برای تصمیمات راهبردی ملاقات می‌کردند. اما حالا کار آن قدر مبتذل شده که پمپئو برای خلاصی سعودیها از شر افتضاح قتل خاشقجی به ریاض می‌رود. وزارت خارجه و استخبارات سعودی ادعا می‌کردند در معادلات مهم منطقه از افغانستان وعراق تا سوریه و لبنان و یمن و قطر تعیین‌کننده‌اند. حالا اما از کثرت شکست و سردرگمی، گرفتار پرونده‌هایی مثل خاشقجی و گروگانگیری نخست‌وزیر لبنان شده‌اند. تا چند سال قبل، عربستان و ترکیه هم آهنگ با نقشه صهیونیسم مسیحی می‌خواستند عراق و سوریه را از جبهه مقاومت جدا کنند. اما وقتی داعش به عنوان پیمانکار نقشه تجزیه، زیر پای رزمندگان مدافع حرم له شد، آنها با یکدیگر گلاویز شدند. در ماجرای کودتا در آنکارا، رژیم سعودی جزو متهمان بود و پرونده خاشقجی، دستمایه انتقام اردوغان از عربستان شده است.


2- شاهکار گروگان گرفتن سعد حریری در ریاض و شوراندن همه لبنان علیه خود، کم از ماجرای خاشقجی نداشت و زوال تدبیر را در ریاض نشان داد. رفتار توهین آمیز عربستان با حریری و تحقیرعربستان توسط ترکیه در حالی است که آنها درپوشش «دوستان مردم سوریه»(!)، جبهه حمایت از گروههای تروریستی را تشکیل داده بودند. آیا این روند، عبرت آموز نیست؟ جبهه مقاومت با ایستادگی در شرایط سخت توانست جبهه آمریکا را که توانسته بود جنگ را تا کنار مرز ما بکشاند، گرفتار آشفتگی و درگیری کند. آنها به سربالایی مقاومت خوردند که بر صورت هم پنجه کشیدند. پاییز 96 در حالی که 25 میلیون زائر شیعه و سنی و مسیحی و...، با راهپیمایی اربعین، جنازه داعش که نه، هیمنه آل‌سعود و آمریکا و اسرائیل را زیر پا می‌گذاشتند، تدبیر عربستان به گروگانگیری و ضرب و شتم سعد حریری ختم شد. آیا این روند، اتفاق کوچکی است؟


3- گزارش خبرنگار BBC از لبنان خواندنی است که آبان 96 نوشت «راننده لبنانی از ولیعهد عربستان با عبارت یا عیب‌الشوم (ای لکه ننگ) و طفل مجنون یاد می‌کرد. این احساس بسیاری از لبنانی‌ها نسبت به عربستان است، فارغ از اینکه هوادار کدام جریان سیاسی یا مذهبی باشند. برای همه قطعی شده که نخست‌وزیرشان دست سعودی‌ها اسیر است. در عین حال، بر این باورند که این سناریو، شکست خورده است. آگاهان امور منطقه تقریبا همصدا هستند که نقشه بن سلمان شکست خورده؛ قرار بود هواداران سعد حریری مثل 13 سال پیش به خیابان‌ها بریزند و علیه دخالت ایران و سلطه حزب‌الله بشورند! اما نه‌تنها چنین موجی راه نیفتاد، بلکه جریان مستقبل که حریری در رأس آن است و اکثریت اهل سنت را نمایندگی می‌کند، با جریان‌های سیاسی مخالف عربستان هم‌صدا شد. این جریان با اینکه همواره پایگاه سعودی‌ها بود، اکنون در بدنه و بخش عمده‌ای از رهبری‌اش ، نشانه‌های دلسردی از عربستان را نشان می‌دهد... نتیجه فراخواندن حریری به ریاض و اعلام استعفای او، دلزدگی دوستان عربستان در لبنان بوده و تقویت جایگاه حزب‌الله، تا آنجا که هم آنان که در مراسم اربعین شرکت جستند، به سیدحسن نصرالله لبیک گفتند و هم جوانانی که در عشرتکده با آواز خواننده رقصیدند که می‌خواند؛ اذا ما بترده السعودیه بالقوه، بیجیبه السید (اگر عربستان به زودی حریری را برنگرداند، سید او را برمی‌گرداند)».


4- در وضعیت توفیقات راهبردی جبهه خودی و استیصال جبهه غرب، و در حالی که فوکویاما تئوری پرداز «پایان تاریخ» درباره بن بست ناشی از بی‌عدالتی و شکاف طبقاتی لیبرالیسم هشدار می‌دهد، مایه تاسف است لیبرال‌های وطنی بخواهند مانند وزیر بی‌کفایت راه، مشق لیبرالیسم و اقتصاد آزاد کنند. آنها همواره تاخیر فاز دارند؛ هنگامی که مارکسیسم در حال فروپاشی بود، اغلب سوپر چپ بودند و حالا که لیبرالیسم در حال زمین خوردن است، ادای راست درمی‌آورند! دولت از یک سو دچار نابسامانی ستادی (به هم ریختگی چهار وزارتخانه اقتصادی) است و از سوی دیگر گویا نمی‌خواهد از سیطره «روح استیلا طلب برجام» خارج شود. بی‌علت نیست آزاد ارمکی جامعه‌شناس حامی دولت می‌گوید «دولت روحانی با هاشمی و احمدی‌نژاد فرق می‌کند. دولت، بعد از برجام تمام شد. وقتی برجام به هم ریخت، دولت روحانی نیز به اتمام رسید؛ چون تمام هویت خود را به برجام گره زده بود. کشور مشکل اقتصادی دارد اما دولت، وزیر اقتصاد ندارد». شبیه همین انتقاد را کارشناسان اقتصادی حامی دولت مطرح می‌کنند.


5- نمایندگان مجلس که از رای اعتماد به وزرا تا تصویب لایحه CFT با دولت همراهی کرده‌اند، از چهار پاسخ رئیس‌جمهور به پنج سؤال اقتصادی قانع نشدند. اما باز هم، اراده درستی شکل نگرفته و دولت همچنان در تعلیق به‌سر می‌برد. وزیر راه و شهرسازی با استعفای طلبکارانه، و وزیر صنعت و تجارت با معرفی شدن برای تصدی وزارت رفاه و کار، از استیضاح و مواخذه در ساحت افکار عمومی شانه خالی کردند. اما مشکل، باقی است. وقتی آقای روحانی وزیرِ در معرض استیضاح را برای تصدی وزارت رفاه و کار معرفی می‌کند؛ یعنی از عملکرد او راضی است؛ ولو اینکه مردم و نمایندگان و فعالان اقتصادی رضایت نداشته باشند. آیا مهم نیست وزارت صنعت، با تولید و تجارت و مصاف نابرابر صنایع داخلی با سیل واردات و همچنین قیمت خودرو و سایر تولیدات انحصاری دولت چه کرده است؟ اگر وزیر صنعت، رئیس ‌ستاد انتخاباتی دولت در انتخابات 96 بوده، وزیر راه نیز همین سمت را برای اصلاح‌طلبان در انتخابات 88 داشته است.


6- آقای آشنا مشاور رئیس‌جمهور حرف درستی زده که «کاش در کشور یک بخش تخصصی برای حسابداری فرصت‌های از دست رفته ایجاد شود». وزیر راه و شهرسازی به شهادت کارشناسان حامی و منتقد دولت، باید برکنار می‌شد، اما آن قدر با او مماشات شد تا طلبکارانه استعفا کرد. او پنج سال فرصت رونق اقتصادی و رفع یکی از اصلی‌ترین مشکلات بیش از نیمی از مردم را نابود کرد. بخش مسکن، یکی از حوزه‌های راهبردی است که ارتباط چندانی با تحریم ندارد و به همین دلیل می‌توانست اسباب رونق تولید باشد. مزیت دیگر اینکه صدها شاخه صنعتی و تولیدی، مستقیم و غیرمستقیم با تولید مسکن ارتباط دارند و ظرفیت ایجاد صدها هزار شغل در این بخش وجود دارد. می‌شد نقدینگی 1600 هزار میلیارد تومانی را که یکی از دلایل اصلی آشفتگی بازار است، به سمت تولید مسکن هدایت کرد تا هم مشکل چند ده میلیون متقاضی مسکن مرتفع گردد و هم اقتصاد ملی دچار تورم شدید نشود. در اینجا ما نه از تحریم، بلکه از بی‌کفایتی خسارت دیدیم.


7-وزیری که ادعا می‌کند نمی‌توانسته با دولت کار کند، چرا پنج سال کشور را معطل خود کرد؟ و چرا پنج سال از سوی رئیس‌جمهور تحمل شد؛ برای کدام تخم دو زرده در مدیریت؟ یکی از چندین خسارت او آن است که طبق قانون، از سال 94 مکلف به راه‌اندازی سامانه برای شفاف‌سازی معاملات مسکن و اخذ مالیات از خانه‌های احتکار شده بود اما طفره رفت. تعداد واحدهای احتکار شده ظرف شش سال، از یک میلیون و نهصد هزار به دو میلیون و پانصد هزار واحد رسید. چنین مدیری فراتر از برکناری، باید محاکمه شود اما او در حالی که فقط در یک سال موجب افزایش 72 درصدی قیمت مسکن شده، با بهانه‌تراشی استعفا می‌دهد!


8- معیشت مردم و آینده و پیشرفت کشور چرا باید گروگان دعوا و تسویه حساب میان دو حزب دولتی کارگزاران «(طیف کرباسچی- جهانگیری- زنگنه) و «اعتدال و توسعه (تیم نوبخت، واعظی، ترکان و بانک) باشد؟ مگر کل ظرفیت نخبگان یک ملت 80 میلیونی در این دو حزب چند صدنفره خلاصه می‌شود؟ مسئولیت رئیس‌جمهور، استفاده از ظرفیت انبوه نخبگان فکری و اجرایی (اعم از موافق و منتقد) است که معطل برخی تلقی‌های حزبی و سیاسی مانده و عملا حربه ناکارآمد تحریم دشمن را موثر می‌کند. دولت نیازمند تحول در رویکرد، تیم و تدبیرهاست. آقای روحانی نباید خود را از ظرفیت‌های عظیم فکری و عملیاتی موجود در کشور محروم کند و معطل یک حلقه بسته مدیریتی بماند که هرچه در چنته داشتند، عرضه کرده‌اند. الزام نیست که مثلا در وزارت راه و شهرسازی و ظرفیت ضدتحریمی آن، وزیر دولت قبل از خود (با کارنامه ساخت دو میلیون واحد مسکونی و صاحب خانه شدن ده میلیون نفر) را به همکاری دعوت کنند اما منطق حکم می‌کند وزیر فعلی بهتر یا لااقل هم‌تراز وزیر قبل از خود باشد. وزارتخانه‌هایی مانند وزارت راه و شهرسازی، مدیریتی غیرسیاسی و فنی و تخصصی هستند. رئیس‌جمهور می‌تواند از ظرفیت‌هایی مانند قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیا(ص) که خلاقیت و توانمندی خود را در احداث پالایشگاه، اتوبان، سد و تاسیسات صنعتی و عمرانی عظیم نشان داده، استفاده کند. باید از سپاه و بسیج و دیگر مراکز حضور نخبگان پرانگیزه و کارآمد به‌عنوان توانمندی برآمده از متن ملت، برای شکستن حصار تحریم و خودتحریمی استفاده کرد. به یاد بیاوریم چگونه تحریم‌های سنگین در حوزه‌هایی مثل بنزین از همین طریق مضمحل شد.


9- حتما باید از دولت به عنوان خط مقدم ایستادگی مقابل فشار دشمن حمایت کرد و قوای دیگر باید بر این امر اهتمام داشته باشند؛ اما نه درباره خطاها و ‌اشتباهات.آقای جهانگیری می‌گوید «در جلسه شورای هماهنگی اقتصادی سران سه قوه تصریح شد تصویب FATF در مجلس از نیازهای ضروری کشور است». آیا این شورا، روابط عمومی وزارت خارجه است؟ قرار است در آن شورا تدابیر اقتصادی درون‌زا اتخاذ شود یا بی‌توجه به عبرت‌های اجرای یک‌طرفه برجام و دو سال همکاری زیانبار با FATF ، دوباره درس عبرت شویم؟ نقشه غرب، چنانکه در آخرین بیانیه FATF هم دیده می‌شود، هُل دادن ایران به وادی انتظار، معطلی و روزمرگی، و جا ماندن از پویش پیشرفت است. آنها می‌خواهند ما را در وضعیت «تعلیق و استثنا» نگه دارند؛ همان که در برجام برخلاف معاهده NPT انجام دادند. اعتراف نیکی هیلی سفیر آمریکا در سازمان ملل گویاست؛ «در راستای سیاست مرد دیوانه، همواره ترامپ را تند مزاج، ترسناک و غیرقابل پیش‌بینی به تصویر می‌کشیدم تا رقبا خواست ما را بپذیرند». آمریکا یقین دارد تحریم در ایران اثر نمی‌کند. آنها به انواع شگردهای خودتحریمی از داخل امید بسته‌اند.

تبعات بازگشت « شاه زل »

 امیر مسروری در خراسان نوشت:

زلمای خلیل زاد با بازگشت به افغانستان موج جدیدی از سیاست های آمریکا را دنبال می کند. چهره خلیل زاد به عنوان یک جمهوری خواه همیشه مورد توجه این حزب بوده است و یاران بوش او را به عنوان متولی اصلی حمله آمریکا به افغانستان و هدایت آن تلقی می کنند. اطرافیانش او را یک پای تمام پرونده های افغانستان در آمریکا پس از 1979 می دانند و معتقد هستند، زلمای خلیل زاد مورد توجه تمام مسئولان آمریکایی در طول تاریخ افغانستان بوده و هرجا اسمی از کابل به میان می آید، شاه زل یکی از طرف های مشورت است. نقش او در شکل گیری القاعده، طالبان، مجاهدان علیه شوروی، جنگ علیه شوروی، انتقال عناصر القاعده به عراق در نشست کردستان قبل از سقوط صدام، دولت سازی پس از اشغال در افغانستان، به روی کار آوردن کرزای و حالا پرونده آینده افغانستان، کاملا محسوس است. در تحلیل ها نشان می دهد زلمای خلیل زاد یکی از عناصر اصلی سازمان دهی طالبان افغانستان در ابتدای تشکیل این گروه بود. حتی در نقش تسلیح القاعده افغانستان فعال بوده و این شخصیت در طول سال های اخیر رابطه خود را با سران این گروه ها، حفظ کرده است.

حرکت افغانستان به تشکیل پارلمان در سال 2018 و تشکیل دولت در سال 2019، حرکتی مهم و حساس برای تمامی بازیگران خارجی این کشور است. ترامپ در مناظرات انتخاباتی خود بارها از بی فایده بودن حضور در افغانستان می گفت و کلینتون را متهم به هزینه های بی فایده می کرد؛ اما در کمتر از یک سال از روی کار آمدنش، دستور بازگشت نیروهای نظامی و افزایش نظامیان آمریکایی را صادر کرد و از زلمای خلیل زاد خواست تا سفارت این کشور را در افغانستان برعهده بگیرد. خواب آمریکا برای افغانستان را باید در چند پرده بازخوانی کرد:

الف) هدف آمریکا از جنگ افغانستان صرفا براندازی حکومت طالبان یا برخورد با سرکرده گروه القاعده نبود. حضور آمریکا در افغانستان یک برگ برنده برای این کشور در منطقه ویژه ژئوپلیتیک غرب آسیا و آسیای مرکزی است. از یک سو افغانستان باتلاق همیشگی روس هاست و از سوی دیگر ایغورها بازیگران خوبی هستند تا با کنترل آن، پکن مجبور به پذیرش تعهدات سنگینی شود. از سویی مرز گسترده زمینی با ایران، فرصت مناسبی است که تهدیدات آمریکا علیه کشورمان سریع تر انجام شود. پایگاه های آمریکایی در افغانستان نیز نشان می دهد، تنوع و گستردگی آن بیش از آن که تدافعی و برای تامین امنیت افغانستان باشد، برای یک تهاجم به دیگر کشورها طراحی شده است. حال ترامپ دریافته برای فشار به ایران نیاز است از خاک و مرز افغانستان استفاده کند. پرونده انتقال داعش به افغانستان برای بازیگری علیه ایران دیگر هدف آمریکا در کوتاه مدت است که با آمدن زلمای خلیل زاد تکمیل شد.

ب) مدیریت طالبان و جلوگیری از تسلط این گروه بر کابل، دیگر طرح برنامه ریزی شده آمریکاست. به نظر آمریکا طالبان از کنترل آن ها خارج شده و نمی توان با آن بر سر موضوعات حساس و حیاتی مذاکره کرد. رفتن زلمای خلیل زاد به عنوان پدر گروه های افغانستانی در واقع تغییر سیاست های آمریکا در قبال طالبان نیست بلکه به دنبال کاهش سرعت این گروه برای تسلط بر کابل و از دست دادن افغانستان است. آمریکایی ها می دانند از دست دادن کابل و بسیاری از شهرهای دیگر، یک آبروریزی بین المللی است و از طرفی طرح های مهم آمریکا را در غرب آسیا مختل می کند. طالبان رقیب جدی داعش در افغانستان و از گروه هایی است که در مقابله با داعش، فتوای جهادی صادر کرده است. در صورتی که آمریکا بخواهد از بازیگری داعش در افغانستان برای ناامن سازی منطقه استفاده کند، مجبور است طالبان را کانالیزه کند تا آن ها مانع از طرح های واشنگتن نشوند.  گزارش های منتشر شده از محل استقرار داعش و نزدیکی آن به پایگاه های آمریکایی بدون «لجمن» نشان از هماهنگی کامل این دو مجموعه با یکدیگر دارد.

ج) آمریکایی ها تمایلی ندارند افغانستان در اختیار مجاهدانی قرار بگیرد که ارتباطی هم با ایران داشته اند.  مسئله ای که با اشتباه آمریکایی ها در عراق هزینه ای به مراتب سنگین تر تحمیل کرد. آمریکا تصورش را نمی کرد بازگشت مجاهدان عراق به بغداد می تواند این کشور را به یک شریک راهبردی برای ایران تبدیل و کمربند محور مقاومت را تکمیل کند. ترس آمریکایی ها بازگشت مجاهدان افغانستانی به قدرت و تکرار اشتباه عراق است. زلمای خلیل زاد به کابل بازگشت تا همچون سال های اولیه حضور آمریکا، پرونده تشکیل دولت مرکزی افغانستان را در زمینه سیاست های آمریکا طراحی کند، اما این بار بدون حضور یک نیروی مجاهد افغانستانی. در واقع آمریکا نمی خواهد ظرف مدت کوتاهی افغانستان را هم مثل عراق از دست بدهد.

بازگشت شاه زل، بیش از آن که یک بازی سیاسی باشد، برگشت ترامپ به سیاست های بوش در موضوع افغانستان است و به نظر می رسد تفاوت این سیاست ها با دوران بوش، چالش های ترامپ با اسلام آباد و حمله مستقیم سیاسی به پاکستان است. در واقع زلمای خلیل زاد برگشت تا این شکاف را پر کند و سیاست های ترامپ در افغانستان همانند بوش اجرایی شود. اما تفاوت این سیاست ها، بازسازی دوباره دولت افغانستان از پایین بدون حضور یک نیروی مجاهد افغانستانی است.

آخوندی رفت ولی دیر رفت!

امید رامز در وطن امروز نوشت:

روز شنبه نامه استعفای عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی در رسانه‌ها منتشر و بلافاصله نیز با خبر پذیرش این استعفا توسط رئیس جمهور، همراه شد، بنابراین بد نیست به همین بهانه عملکرد 5 ساله آخوندی مورد ارزیابی قرار گیرد. کارنامه عباس آخوندی در 2 حوزه نظری و عملی قابل بررسی است و وضعیت حال حاضر بازار مسکن که ساماندهی آن به عنوان ابتدایی‌ترین «حقوق شهروندی» در دولتی که گفتمان حاکم بر آن احقاق همین حقوق است، جزو اصلی‌ترین ماموریت‌های این وزارتخانه محسوب می‌شود، نشان می‌دهد وزیر میلیاردی در این حوزه کارنامه قابل قبولی در دوره 5 ساله وزارتش نداشته است.


نامه استعفای آقای آخوندی حاوی نکته مهمی است و آن اینکه آخوندی با تاکید مجدد بر گزاره‌های حقوق مالکیت، بازار آزاد و حاکمیت قانون، مجددا ارادت خود را به ساحت قدسی(!) نولیبرالیسم نشان می‌دهد اما همزمانی تصادفی انتشار این نامه (در تاریخ 10 شهریور نگاشته شده)، با مصاحبه نشریه بریتانیایی «نیواستیت‌من» با فرانسیس فوکویاما، تئوریسین نظریه «پایان تاریخ» که در دهه 90 و پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، لیبرالیسم را نقطه پایانی تکامل ایدئولوژیک بشر و جهانی شدن اندیشه لیبرال- دموکراسی را به عنوان آخرین نوع حکومت بشری تلقی می‌کرد و همچنین انتقادات علمی شدید دکتر فرشاد مومنی به نظریات «اقتصاد بازار» دولت که در موسسه مطالعات دین و اقتصاد مطرح شد، بی‌اعتباری نگاه ایدئولوژیک آخوندی به اقتصاد بازار را بیش از پیش نشان داد.


فوکویاما در مصاحبه اخیر خود در پاسخ به این سوال که احیای مجدد چپ سوسیالیست در انگلستان و آمریکا را چگونه ارزیابی می‌کند، گفت: «دوره متمادی استقلال بازار که در زمان ریگان و تاچر آغاز شد، از جوانب مختلف آمار فاجعه‌باری داشته است... به نظر می‌رسد برخی چیزهایی که مارکس گفته، درست از آب درآمده است». اگر چه ارجاع به سخنان اخیر فوکویاما به منزله تایید مارکسیسم و سوسیالیسم نیست اما بخوبی شکست نگاه اقتصادی مبتنی بر لیبرالیسم را که آخوندی خود را پایبند به آن می‌داند و دلیل استعفای خود را در یک فرافکنی هوشمندانه(!) عدم پایبندی دولت به گزاره‌های آن می‌داند، به اثبات می‌رساند. انتقاد آخوندی از دولت در حالی مطرح می‌شود که اولا هفته گذشته مسعود نیلی، مشاور اقتصادی دولت در پاسخ 20 صفحه‌ای به انتقادات دکتر عباس شاکری به پایبندی دولت روحانی به اقتصاد بازار اذعان داشته و از آن دفاع کرده بود. بررسی شرایط اقتصادی کشور فی‌المثل در حوزه آموزش‌وپرورش و دانشگاه نیز این نظر را تصدیق می‌کند.


ثانیا دکتر شاکری و دکتر فرشاد مومنی نیز انتقادات علمی شدیدی به اصرار تیم اقتصادی دولت به نظریات اقتصاد بازار، مطرح کرده بودند؛ از جمله عدم توجه به بسترسازی نهادی لازم برای ایجاد اقتصاد مبتنی بر بازار، عدم یک زمینه عادلانه برای تحقق بازار خنثی و بی‌طرف، تضاد مبانی اقتصاد بازار با عدالت اجتماعی، به رسمیت شناختن حقوق مالکیت بدون توجه به تامین حقوق ابتدایی جامعه برای داشتن حداقل‌های یک زندگی شرافتمندانه و بدون انباشت سرمایه لازم. اینها از انتقادهایی بوده که به نظام اقتصادی مبتنی بر بازار که نیلی و آخوندی تمام‌قد از آن دفاع می‌کنند، مطرح شده است.


در حوزه کارکردی نیز انتقادات جدی به عملکرد آخوندی وارد است. نگاهی به آمار رشد اقتصادی بخش مسکن به عنوان یکی از بازارهای پرتلاطم ماه‌های اخیر از سال 93 تا 96 نشان می‌دهد رشد طرف عرضه مسکن در این سال‌ها بسیار نامطلوب بوده و آخوندی که مسکن‌مهر را (به عنوان سرپناه میلیون‌ها نفر از اقشار متوسط و ضعیف) «مزخرف» می‌دانست و سراب مسکن اجتماعی را برای مردم تصویر می‌کرد، نتوانست انتظارات را برآورده کند. رشد اقتصادی مسکن در سال‌های 93 تا 96 به ترتیب 5/1- درصد، 13- درصد، 9/14- درصد و 2/1- درصد بوده است. این در حالی است که اولا بنا بر نتایج سرشماری نفوس و مسکن در 4 ساله منتهی به سال 95، بیش از 2 میلیون ازدواج در کشور ثبت شده که نیاز به مسکن را افزایش داده است و ثانیا نوع، تعداد و مبلغ تسهیلات مسکن، طرف تقاضا را در این سال‌ها به میزان قابل ملاحظه‌ای افزایش داده است. ضمن اینکه عدم ایجاد یک ساختار مالیاتی که مانع از سفته‌بازی و خرید بیش از نیاز در بازار مسکن شود، مسکن را بیش از پیش به یک کالای سرمایه‌ای و لوکس تبدیل کرد.

آخوندی سال 93 در مخالفت با 2 مورد از طرح 9 بندی مرکز پژوهش‌های مجلس، وضع قوانین مالیاتی جدید، مالیات بر خانه‌های خالی و مالیات بر عایدی سرمایه را غیرمفید و خطرناک خوانده بود و جالب اینجاست که خود او 4 سال بعد و در سال 97، همین طرح‌ها را برای کنترل بازار مسکن پیشنهاد کرد؛ بخوانید نوشدارویی پس از مرگ سهراب! این عوامل در کنار هم، به علاوه مشکلات موجود در نقدینگی و همچنین راکد و کم‌سود بودن فعالیت‌های اقتصادی مولد و ساختار نظام بانکی، سبب شد بخش مسکن در سال‌های گذشته و بویژه ظرف 6 ماه گذشته رشد 300 درصدی را تجربه کند که به نوبه خود، با در نظر گرفتن شاخص «افزایش نرخ نسبت به بازه زمانی»، یک رکورد محسوب می‌شود. حوادث ریلی، هوایی  و جاده‌ای نیز در دوره وزارت آخوندی افزایش قابل توجهی داشت که هر یک از آنها به‌تنهایی می‌توانست عامل استعفای یک مدیر حرفه‌ای و دلسوز باشد. اما در حالی که در حادثه دلخراش قطار سمنان که استفاده از تجهیزات تقلبی با هزینه چندصد میلیاردی موجب مرگ چندده نفر از هموطنان شد، همه منتظر استعفا یا حداقل عذرخواهی آخوندی بودند ولی وزیر همیشه طلبکار، با عبارت مشهور «نگران نباشید، مسافران بیمه هستند» بدون هرگونه مسؤولیت‌پذیری، غائله را فیصله داد. به همه اینها اضافه کنید مشکلات موجود در بافت‌های فرسوده شهری را که حدود 20 میلیون نفر از مردم کشور را در خود جای داده است. آخوندی در ابتدای دولت وعده پرداخت سالانه 200 هزار فقره تسهیلات را مطابق برنامه ششم برای بهسازی و مرمت بافت‌های فرسوده داده بود که به هیچ‌عنوان محقق نشد.


اگر چه باید از استعفای آخوندی استقبال کرد اما به نظر می‌رسد این استعفا ناشی از استیضاح چهارمش بوده و اقتصاد بازار نیز بهانه‌ای بیش نبوده است

10 نکته در مورد جانشین احتمالی بن سلمان؛ احمد بن عبدالعزیز کیست؟

پرونده خاشقچی نقطه عطفی در مناسبات عربستان ایجاده کرده و حضور فردی چون احمد بن عزیز هم نمی تواند وضعیت بغرنج کنونی را به شرایط گذشته برگرداند.
گروه بین الملل نامه نیوز: یک زلزله سیاسی در عربستان و خاندان سعودی خیلی زودتر از آنچه شخصی چون محمد بن سلمان می اندیشید می تواند هر آنچه او در چند سال اخیر رشته بود را پنبه کند. او که ره صد ساله را یک شبه طی کرده بود، خواب پادشاهی را تبدیل به کابوسی وحشتناک می بیند. او مهمترین مظنون قتل خاشقچی است و رسانه های به دنبال مطرح کردن جانشین او هستند. کسی که بیش از هر کسی نام او در زبانهاست، احمد بن عزیز آخرین پسر باقی‌مانده شاه "عبدالعزیز ابن سعود"  است. یادآوری چند موضوع در حال حاضر می تواند به شناخت او و وضعیت حاضر کمک کند.
1- شاهزاده 'احمد بن عبدالعزیز' 72 ساله، (وزیر کشور سابق عربستان) که از فرزندان ملک عبدالعزیز بنیان گذار سعودی و ملکه 'حصه ' دختر 'احمد سدیری' است، پیش از این به یک مرد فراموش شده در میان خاندان سلطنتی سعودی تبدیل شده بود.
2- احمد بن عبدالعزیز که گفته می‌شود سی و یکمین پسر ابن سعود است، از سال ۱۹۷۵ تا ۲۰۱۲ معاون وزیر کشور عربستان سعودی بود و برای مدت کوتاهی هم وزیر کشور شد. او در نوامبر گذشته و ساعاتی پیش از بازداشت یازده نفر از شاهزادگان توسط بن سلمان، موفق به فرار و عزیمت به آمریکا شد.
3- منابع سعودی می‌گویند کسانی که با محمد بن سلمان مخالف هستند، به صورت پنهانی دارند گرد احمد بن عزیز جمع می شوند و این موضوع می تواند با رفتن بن سلمان نوعی اجماع حول احمد بن عزیز ایجاد کند.
4- او چندی پیش زمانی که گروهی از معترضان به جنگ یمن در لندن در برابر منزل او شعار می‌دادند، به میان آن‌ها رفت و گفت باید حساب آل سعود را از سلمان پادشاه عربستان و محمد بن سلمان جدا کنند. او از معترضان خواست از شاه و ولی‌عهدش انتقاد کنند. 
5- در روزهای اخیر انتشار جزئیات بیشتر از نحوه مرگ احتمالی «جمال خاشقچی» روزنامه‌نگار منتقد عربستانی، فشار بر «محمد بن سلمان» ولی‌عهد سعودی و زمزمه‌ تلاش برای یافتن جایگزینی برای او را افزایش داده است. از این رو طبیعی است که نام فردی مطرح شود که سابقه مخالفت با او را دارد. هر چند نام خالد بن سلمان هم مطرح شده است اما فشار افکار عمومی شانس او را پایین می آورد.
6- احمد بن عبدالعزیز که دارای تجربیات کاری سطح بالا است، شخصیتی محبوب در میان خانواده سلطنتی بشمار می آید و یک همدردی با وی به دلیل قربانی شدنش در رقابت طوایف هم در زمان ملک عبدالله و هم در دوره ملک سلمان که به دنبال انتقال سلطنت به پسرانشان بودند، وجود دارد. 
7- احمد بن عبدالعزیز پس از به قدرت رسیدن ملک سلمان، خود را ولیعهد مشروع و قانونی عربستان می دانست و از همین روی با محمد بن نایف که در ابتدا ولیعهدی به او داده شد و محمد بن سلمان جانشین ولیعهد شده بود بیعت نکرده  بود.
8- مطرح شدن نام احمد بن عبدالعزیز می تواند به نوعی پایان ملک سلمان هم باشد. اینطور باید گفت که پایان بن سلمان می تواند پایان ملک سلمان هم باشد. در یکی دو سال اخیر، بارها این مسئله مطرح شد که بزودی بن سلمان بر صندلی پدر خواهد نشست و در حقیقت او قدرتی به اندازه یک پادشاه داشت و پشت پرده تحولات عربستان را پیش می برد.
9- عربستان با برکناری ولیعهد جوان و نشستن یک مخالف بر جای او می تواند تغییرات و تحولات جدیدی را تجربه کند که به نوعی موضوع خاشقچی و رسوایی آن تاوان این وضعیت است.
10- اما پرونده خاشقچی تاثیر بی چون و چرایی بر مناسبات عربستان گذاشته و خواهد گذاشت که رفتن بن سلمان و آمدن هر فردی جدیدی نمی تواند عربستان تازه ظهور را به روزهای اوج برساند. این شرایط می تواند روابط عربستان و حامی اصلی آن یعنی امریکا را دچار یک خلا کند و پروژه هایی چون معامله قرن و تنشهای منطقه ای تحت تاثیر این وضعیت قرار گیرد.

عباس عبدی: جهانگیری بعد از دلار4200 تومانی که مطرح کرد، حق انتقاد از دولت را ندارد

عباس عبدی: جهانگیری بعد از دلار4200 تومانی که مطرح کرد، حق انتقاد از دولت را ندارد/معلوم نیست نتایج مثبتی از کناره‌گیری احتمالی‌اش به دست آورد/ نه‌تنها مجموعه اقتصادی همسو با معاون اول نیستند بلکه دایره تنگ‌تر شده است

عباس عبدی در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت:سخنان آقای جهانگیری درباره حدود اختیارات خودش و نیز اعلام اینکه خیلی از حرف‌ها را نمی‌تواند بزند به عنوان اولین واکنش انتقادی آقای جهانگیری در برابر موقعیت خودش در دولت مطرح شده است.
 پیش از این نیز اخباری جسته و گریخته در خصوص استعفا از معاونت اولی یا بروز اختلاف میان وی و رییس دولت یا رییس دفتر رییس‌جمهور شنیده می‌شد که معمولا مسکوت گذاشته یا حل می‌شد ولی این سخنان را می‌توان نشانه‌ای از افزایش و تشدید اختلافات تلقی کرد. در نتیجه برخی از سیاست‌مداران حتی پیشنهاد کردند که با این شرایط بهتر است وی صندلی معاونت اولی را ترک کند.

از سال 1368 که ساختار جدید قانون اساسی اجرا شد، معاون اول رییس‌جمهور به‌طور کامل در طول رییس‌جمهور تعریف می‌شد و بیشتر نقش تشریفاتی داشت. حساسیت زیادی هم نسبت به او وجود نداشت. وظایفش ذاتی نیست، حتی از یک وزیر هم کمتر است. در غیاب رییس‌جمهور وظیفه اداره دولت را برعهده دارد یا وظیفه هماهنگی معاونان رییس‌جمهور را دارد. همه اینها نیز مشروط به موافقت رییس‌جمهور است. انتصاب و عزل او نیز نیازمند هیچ موافقت و مخالفتی قانونی جز اراده رییس‌جمهور نیست. اینها به لحاظ حقوقی است ولی قضیه از منظر حقیقی تا حدی تفاوت دارد. به‌ویژه در دولت آقای روحانی. زیرا انتخاب وی عموما ناشی از حمایت اصلاح‌طلبان بوده است. و اگر چنین حمایتی نبود، رای‌آوری ایشان موضوعا منتفی بود. البته حمایت اصلاح‌طلبان هم نوعی ضرورت و اجبار برای آنان محسوب می‌شد و چنان دست‌شان باز نبود که بخواهند یا بتوانند از فرد دیگری حمایت کنند.
با این حال به طور ضمنی چنین برداشت شد که حضور آقای جهانگیری در مقام معاون اولی نه چون روال معمول، بلکه با اختیاراتی بیشتر برای حضور متعادل جریان اصلاحات در دولت است. ولی تجربه چهار سال اول نشان داد که این شرط یا حداقل برداشت در عمل محقق نشده است و آقای جهانگیری همچنان در جایگاه معاون اولی معمولی انجام وظیفه می‌کند.

دور اول گذشت ولی در دور دوم قضیه قدری پیچیده‌تر شد.این‌بار اصلاح‌طلبان و به طور مشخص آقای جهانگیری مستقیم‌تر وارد عرصه شدند و به نوعی به یار کمکی آقای روحانی در انتخابات وارد شد و شاید برای آقای جهانگیری این نوعی از خودگذشتگی فراتر از انتظار بود، کاری که انجام داد و به‌طور قطع امروز باید از آن پشیمان باشد. این‌بار تصور آن بود که گروه اقتصادی دولت در زیرمجموعه معاون اول عمل کند. من نمی‌دانم که آیا این را با آقای روحانی شرط کردند یا خیر. اگر شرط کردند و معاون اولی را پذیرفتند در این صورت در اولین لحظه‌ای که خلاف آن را دیدند باید کناره‌گیری می‌کردند و اگر شرط نکردند که هیچ ادعایی نمی‌توانند داشته باشند.در هر صورت هنگامی که شواهد روشن حکایت از آن داشت که نه‌تنها مجموعه اقتصادی همسو با معاون اول نیستند بلکه دایره تنگ‌تر شده است، تنها فرصت را برای کناره‌گیری از دولت از دست داد و هنگامی که حوادث دی‌ماه 1396 رخ داد، این فرصت بیشتر از پیش از دست رفت و پس از اعلام دلار 4200 تومانی دیگر نه‌تنها نمی‌تواند چنین کند، بلکه معلوم نیست که نتایج مثبتی از کناره‌گیری احتمالی‌اش به دست آورد.

خبر فوری: دو نرخی شدن بنزین تا دو هفته آینده

عضو کمیسیون انرژی مجلس از احتمال فعال شدن سامانه هوشمند کارت سوخت تا دو هفته آینده خبر داد.
جلال میرزایی، عضو کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی، در گفت‌وگو با تسنیم، با بیان اینکه سامانه هوشمند کارت سوخت آماده است، گفت: احتمالاً پس از اربعین حسینی؛ یعنی  2 هفته آینده شاهد اعمال 2 نرخی شدن، نرخ بنزین باشیم.

وی درباره جزئیات این موضوع گفت: بر این اساس احتمالا 60 تا 80 لیتر بنزین سهمیه‌ای با قیمت فعلی یعنی یک هزار تومان در اختیار مصرف‌کنندگان قرار می‌گیرد و نرخ دوم با قیمت آزاد عرضه می‌شود. درباره  نرخ دوم گمانه‌زنی‌های مختلفی وجود دارد و مسئولان ذیربط به به جمع‌بندی نهایی نرسیدند.

عضو کمیسیون انرژی مجلس در پاسخ به این پرسش که افرادی که به هر دلیل کارت سوخت ندارند و یا کارت سوخت آنها مفقود شده چه اقدامی باید انجام دهند، تصریح کرد: کسانی که به هر دلیل کارت سوخت ندارند، می‌توانند به مراکزی که اعلام می‌شود مراجعه  و کارت سوخت خود را دریافت کنند. جای هیچ گونه نگرانی در این زمینه وجود ندارد.
به گزارش تسنیم، اسدالله قره‌خانی سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس از بررسی فعال شدن سامانه کارت سوخت و 2 نرخی شدن بنزین در جلسه امروز این کمیسیون خبر داده است.

میرتاج‌الدینی: 13 آبان اتفاق جدیدی نمی‌افتد

فعال سیاسی اصولگرا گفت:با فرارسیدن 13 آبان فشار روانی تحریم نیز برداشته خواهد شد و شرکت های اقتصادی و مردم خواهند دید وضعیت جدیدی پیش نمی آید بنابراین آرامش بیشتری بر اقتصاد کشور حاکم می شود.

گروه سیاست نامه نیوز: 15 روز تا اجرایی شدن مرحله دوم تحریم های آمریکا علیه ایران زمان باقی است. دو دیدگاه درباره تبعات این اتفاق مطرح می شود. جمعی از تحلیلگران سیاسی و اقتصادی معتقدند «شوک دیگری به کشور وارد خواهد شد و وضعیت را از حال حاضر سخت تر می کند» اما در مقابل کسانی هم هستند که می گویند «همه آثار تحریم های یکجانبه آمریکا نمایان شده و اتفاق جدیدی نخواهد افتاد بنابراین وقتی 13 آبان برسد و تغییری رخ ندهد جو روانی تحریم ها از بین می رود که نتیجه اش بهتر شدن اوضاع خواهد بود».

حجت الاسلام سید محمدرضا میرتاج الدینی از جمله کسانی است که دیدگاه دوم را تأیید کرد و گفت: اگر تحریم های مرحله دوم آمریکا بخواهد از 13 آبان به اجرا دربیاید، اتفاق جدیدی نمی افتد چون در گذشته تحریم های شدیدتر از اینها را از سر گذراندیم بنابراین اقتصاد ایران در مقابل تحریم ها آبدیده و واکسینه شده است.

وی افزود: یک زمانی تحریم همه جانبه بود یعنی هم تحریم های آمریکا، هم تحریم های شورای امنیت، هم تحریم های اتحادیه اروپا وجود داشت و در چنین فضایی حتی کشورهای دوست هم نمی توانستند با ایران همراهی کنند. کشورهای چین، ترکیه، هند، روسیه و پاکستان در ظاهر به استناد تحریم های شورای امنیت سازمان ملل از همکاری با ایران اجتناب می کردند.

معاون رئیس دولت دهم یادآور شد: الان هیچ کدام آن وضعیت سابق وجود ندارد چون تحریم ها برآمده از قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل نیست، ضمن آنکه اروپا راه خود را در حرف و سخن از تحریم های آمریکا جدا کرده و حتی تا آنجا پیش رفتند که می خواهند یک کانال مستقیم بانکی برای ایران باز کنند بنابراین آمریکا در اعمال تحریم ها علیه ایران تنهاست.

وی ادامه داد: ما در آن زمان که تحریم ها همه جانبه بود وزیر نفت دولت دهم آقای رستم قاسمی می گفت «حدود 170 میلیارد دلار نفت در طول آن ایام تحریم های همه جانبه نفت فروختیم» اما الان خیلی کشورها گفتند «ما تابع تحریم های آمریکا نیستیم و روابط خرید و فروش نفت با ایران و سایر مراودات اقتصادی و تجاری را خواهیم داشت».

عضو جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی تأکید کرد: آمریکا می خواهد تا 13 آبان جلوی فروش نفت ایران را بگیرد اما هیچ وقت نمی تواند به مقصود خود برسد چون در دوره تحریم های همه جانبه ما روزانه حدود یک میلیون بشکه نفت می فروختیم.

وی افزود: با فرارسیدن 13 آبان فشار روانی تحریم نیز برداشته خواهد شد و شرکت های اقتصادی و مردم خواهند دید وضعیت جدیدی پیش نمی آید بنابراین آرامش بیشتری بر اقتصاد کشور حاکم می شود.

این فعال سیاسی اصولگرا اظهار کرد: در نوسانات ارزی دو مسئله اثر داشت، یکی بحث جنگ روانی بود چون قبل از آنکه تحریمی اعمال شود، این نوسانات ارزی به وجود آمد، دوم برخی سوءتدبیرها و تصمیم های ناپخته فضای اقتصاد کشور اثر داشت که فضا جامعه را به هم ریخت.

میرتاج الدینی تأکید کرد: ما باید براساس تجارب گذشته تدبیرهای درست داشته باشیم، از آن طرف کشور از شرایط روانی عبور می کند بنابراین هیچ اثر جدیدی علیه اقتصاد ایران رخ نمی دهد.

مجلس مقدونیه با 80 رای موافق از تغییر نام کشور حمایت کرد

مجلس مقدونیه شامگاه جمعه با 80 رای موافق نمایندگان از تغییرات قانون اساسی که موجب می شود نام این کشور به «جمهوری مقدونیه شمالی» تغییر کند، حمایت کرد.
به گزارش نامه نیوز به این ترتیب مسیر عضویت مقدونیه در سازمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و اتحادیه اروپا را برای این کشور از یوگسلاوی سابق هموار می شود.
مجلس مقدونیه دارای 120 کرسی نمایندگی است.
پس از 5 روز بحث و مشاجره بین نمایندگان ائتلاف حاکم و اپوزیسیون ، پارلمان سرانجام به تغییر قانون اساسی رای داد و با این حساب مقدونیه پس از 27 سال می تواند با نام جدید یعنی «جمهوری مقدونیه شمالی» در مسیر عضویت در ناتو و اتحادیه اروپا گام بردارد.
حکومت اسکوپیه پس از شکست در همه پرسی برای تغییر نام مقدونیه به «جمهوری مقدونیه شمالی» بر اساس توافق با یونان که روز یکشنبه 30 شهریور ماه برگزار شد، تصمیم گرفت که توافق نامه با یونان برای تغییر نام کشور و در واقع تغییر قانون اساسی را در پارلمان تصویب کند.
در همه پرسی، 36 درصد افراد واجد شرایط رای دادن شرکت کردند. برای موفقیت همه پرسی نیاز بود که بیش از 50 درصد رای دهندگان شرکت کنند.
مقدونیه توانست اختلاف با یونان را بر سر نام این کشور با امضای توافق نامه حل و فصل کند.
اسکوپیه و آتن 27 خرداد سال جاری موافقت نامه تاریخی را در منطقه ساحلی پرسپا در سواحل شمالی یونان در مورد حل اختلافات دو کشور بر سر نام مقدونیه امضا کردند.
مقدونیه شرایط عضویت در ناتو را از سال 2008 میلادی داشته، اما به دلیل وجود اختلاف با یونان نتوانست موافقت آتن را به عنوان عضو ناتو برای ورود به این سازمان نظامی بدست آورد.
جمهوری مقدونیه با جمعیت حدود 2 میلیون و 46 هزار نفر و مساحت 25 هزار و 713 کیلومتر مربع در شبه جزیره بالکان در جنوب شرقی اروپا قرار دارد و مانند دیگر کشورهای برآمده از یوگسلاوی سابق با معضلات اقتصادی فراوانی مواجه است. 
از آنجا که تقریبا یک چهارم جمعیت مقدونیه بیکار هستند، اسکوپیه تلاش دارد با عضویت در اتحادیه اروپا، تا حدودی مشکلات خود را حل کند. 
از زمان اعلام استقلال مقدونیه در 1991 تا امضای توافقنامه با یونان، این کشور به علت شباهت با یکی از استان‌های یونان همواره محل اختلاف با آتن بوده و مانع الحاق مقدونیه به نهاد‌هایی همچون ناتو شده است.
دولت آتن به دلیل اینکه مقدونیه قدیم بخش بسیار بزرگی از خاک یونان را شامل می‌شده، نگران است که دولت مقدونیه بعدها ادعایی دربارهٔ این بخش از یونان مطرح کند و به همین دلیل خواهان تغییر نام جمهوری مقدونیه است.

درخواست آمریکا برای مذاکره با ایران

با وجود آنکه مقام های کشورمان همواره تأکید کرده اند حضور ایران در سوریه تنها به صورت مستشاری و بنا به درخواست دولت دمشق است، «برایان هوک» رئیس گروه موسوم به «اقدام ایران» در وزارت خارجه آمریکا مدعی شد: اولویت کاری ما خروج تمامی نیروهایی است که به دستور ایران در سوریه حضور دارند.
هوک در گفت وگوی اختصاصی با شبکه تلویزیونی اسکای نیوز عربی، گفت: دو اقدام در سوریه در جریان است؛ نخست، حضور نیروهای آمریکایی در سوریه که برای تضمین کامل شکست داعش در آن جا حضور دارند و موضوع دوم، فعالیت «جیم جفری» فرستاده ویژه واشنگتن در امور سوریه است که یکی از مهم ترین اولویت های دیپلماتیک وی، شامل خروج ایران از سوریه می شود.
در حالی که هوک مدعی حضور نظامی ایران در دمشق است و این موضوع را غیر قانونی می داند، نیروهای آمریکایی به صورت غیر قانونی در شمال سوریه حضور داشته و این اقدام بدون کسب اجازه از دولت قانونی سوریه و مردم آن صورت گرفته است و از نظر مباحث حقوقی و قوانین بین المللی، تجاوز آشکار به خاک کشوری به شمار می رود که دولت قانونی دارد.
هوک در ادامه مدعی شد؛ همزمان با آنکه نظامیان آمریکایی برای شکست کامل داعش تلاش می کنند، هیأت دیپلماتیک ما برای تحقق خروج تمامی نیروهای تحت رهبری ایران از سوریه می کوشد.
وی با تکرار خواسته مقام‌های آمریکایی برای مذاکره دوباره با ایران، افزود: واشنگتن تلاش دارد توافقنامه جدیدی با تهران منعقد کند که شامل تمامی رفتارهای بی ثبات کننده این کشور باشد؛ در حالی که اشتباه توافق کنونی با ایرانی، این بود که این توافق تنها محدود به فعالیت هسته ای می شد.
رئیس گروه موسوم به «اقدام ایران» در بخش دیگری از صحبت هایش مدعی شد: تلاش می کنیم توافقی بهتر و جامع تر از توافق هسته ای کنونی با تهران ببندیم؛ چرا که توافق کنونی، موضوعاتی چون موشک های بالستیک قاره پیما، موضوع تروریسم، حملات سایبری، پولشویی و تهدید آبراه های دریایی بین المللی را در بر نمی گرفت.
هوک در پایان با تکرار خواسته مقام های واشنگتن برای مذاکره مجدد، بار دیگر ادعا کرد: نیازمند توافقنامه ای هستیم که رفتار بی ثبات کننده ایران به صورت کامل و نه تنها بعدی از آن را در برگیرد.
دولت آمریکا در ماه‌های گذشته به شیوه‌های مختلف خواستار گفت وگو و مذاکره با ایران شده؛ اما به موجب پیمان‌شکنی‌های گذشته، با مخالفت مقام‌های کشورمان مواجه شده است.
«دونالد ترامپ» رئیس جمهوری بدعهد آمریکا پیش از این برای دیدار «بدون پیش‌شرط» با مقام‌های ایرانی اعلام آمادگی کرده بود. وی زمانی دیگر هم گفت که حاضر است برای دستیابی به آنچه که «توافقی واقعی با تهران» می‌خواند، پای میز مذاکره بنشیند.

فلاحت پیشه: سهل انگاری های حادثه میرجاوه را پیگیری می کنیم

رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس از پیگیری موضوع حمله به نقطه صفر مرزی و میرجاوه و گروگانگیری مرزبانان خبر داد و گفت: برخی سهل انگاری ها باعث می شود جان مرزداران وطن به خطر بیفتد.
روز گذشته 14 نفر از نیروهای بسیجی طرح امنیت و هنگ مرزی میرجاوه بدست اعضای گروهک تروریستی ربوده شدند. بعد از چند ساعت گروهک تروریستی جیش العدل اعلام کرد این اقدام را انجام داده است.

حشمت الله فلاحت پیشه رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی در گفت و گو با خبرآنلاین ربوده شدن تعدادی از  بسیجیان بومی و نیروهای هنگ مرزی در میرجاوه را از چند جنبه قابل پیگیری دانست و گفت: پیگیری نخست باید از طرف دولت پاکستان باشد، در واقع با وجود مذاکراتی که بین مسئولان ایران و پاکستان صورت گرفته و تفاهمنامه هایی که وجود دارد دولت پاکستان مسئول بوده و باید در این زمینه پاسخگو و حافظ جان مرزداران اسیر ایرانی باشد.

وی با بیان اینکه کم و کیف این موضوع باید برای کمیسیون امنیت ملی مشخص شود ادامه داد: به رغم تفاهم نامه های خارجی که وجود دارد و با اینکه ایران با افرادی که علیه اتباع ایرانی اقدام کنند با اشد مجازات برخورد می کند اما واقعیت این است که متاسفانه برخی سهل انگاری ها باعث می شود جان جوانان و مرزداران وطن به خطر بیفتد.

وی با تاکید بر اینکه به طور قطع موضوع این سهل انگاری ها در کمیسیون امنیت ملی مورد بررسی قرار می گیرد افزود: کمیسیون امنیت ملی هم سهل انگاری های دولت پاکستان و هم سهل انگاری های احتمالی داخلی را پیگیری می کند. واقع امر این است که بسیاری از اتفاقاتی که برای جوانان و مرزداران می افتد قابلیت پیشگیری دارد که متاسفانه ضعف هایی وجود دارد.

رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در تشریح چگونگی عملکرد ایران در برخورد با این حادثه گفت: وزارت امور خارجه و وزارت کشور در مناسبات خارجی و همچنین دستگاه های اطلاعاتی- امنیتی در مناسبات خارجی با پاکستان باید پیگیر موضوع شوند که در درجه اول حفاظت از جان ایرانیان باید در دستور کار آنان قرار گیرد ضمن اینکه ما هم در  کمیسین امنیت موضوع را مورد پیگیری قرار می دهیم.

پشت پرده سفر پمپئو به ریاض و ملاقات با بن سلمان

مجتهد، افشاگر سعودی در پیامی در شبکه های اجتماعی خود به پشت پرده سفر پمپئو به ریاض و ملاقات با بن سلمان پرداخته است.

به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا؛ مجتهد، معارض و افشاگر سعودی در پستی پیرامون سفر مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا به عربستان سعودی نوشته است: ترامپ، پومبئو را نه برای حقیقت یابی بلکه برای هماهنگی با بن سلمان و داستان پردازی درباره «گروه مارقین» فرستاده است تا سخنان ترامپ با وی تناقض نداشته باشد.

وی در ادامه آورده است: اما به نظر می رسد شرایط برای بن سلمان به گونه ای است که حتی علیرغم تلاش ترامپ برای نجات وی هیچ راه خلاصی ندارد و مشکلش با سرعت بحرانی خواهد شد و کاملا دراماتیک سقوط خواهد کرد 

مایک پمپئو، وزیر امور خارجه ایالات متحده برای گفت‌وگو با پادشاه عربستان درباره ناپدید شدن جمال خاشقجی و احتمال قتل این معارض عربستانی به ریاض سفر کرد. 

مال خاشقجی، روزنامه‌نگار منتقد از زمان ورود به ساختمان کنسولگری عربستان سعودی در استانبول از سه‌شنبه هفته گذشته (۱۰ مهرماه/۲اکتبر) ناپدید شده است.

برخی مقام‌های ترکیه‌ای گفته‌اند او در داخل این ساختمان کشته شده، اما مقام‌های سعودی معتقدند او ساختمان را ترک کرده است. رژیم سعودی از انتشار فیلمی که ادعایش برای خروج خاشقچی را تأیید کند خودداری کرده است. 

خاشقجی سپتامبر ۲۰۱۷ از عربستان متواری شد و بعد از آن به عنوان ستون‌نویس «واشنگتن‌پست» مقاله‌هایی در انتقاد از سیاست‌های کشورش به ویژه «محمد بن سلمان»، ولیعهد سعودی منتشر کرد. 

وی از جمله منتقدان صریح دخالت نظامی ائتلاف تحت رهبری عربستان سعودی در کشور یمن بود.

 

الجزیره: خاشقچی توسط پزشک سعودی کشته و مثله شد

شبکه تلویزیونی الجزیره قطر در گزارشی به نقل از منابع مطلع در ترکیه اطلاعات جدیدی درباره جمال خاشقچی، روزنامه نگار ناراضی سعودی، منتشر و اعلام کرد که این روزنامه نگار توسط پزشک ویژه نیروهای امنیتی سعودی به قتل رسیده و مثله (قطعه) شده است.

به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا؛ الجزیره با استناد به تصاویر و صداهای ضبط شده در داخل کنسولگری عربستان و به نقل از منابع خود اعلام کرد که خاشقچی دو هفته پیش و دقایقی بعد از ورود به کنسولگری عربستان در استانبول توسط "صلاح الطبیقی" پزشک ویژه تشریح (کالبد شکافی) که با نیروهای امنیتی عربستان همکاری دارد، کشته شده است.
در این گزارش آمده است، خاشقچی در عرض هفت دقیقه و در داخل اتاق سرکنسول عربستان کشته شده و اجزای بدن او توسط این پزشک از هم جدا شده است.
به گفته الجزیره، الطبیقی بعد از کشتن خاشقچی از کنسول خواسته بود تا اتاق را ترک کند سپس اقدام به مثله کردن جسد کرده بود. 
او همچنین از همکارانش خواسته بود که هنگام مثله کردن جسد خاشقچی موزیک گوش کنند.
بر اساس این گزارش، روزنامه نگار سعودی قبل از مرگ بدون اینکه مورد بازجویی قرار گیرد، ضرب و جرح و به او ماده ای مخدر تزریق شده است.
خاشقچی 2 اکتبر (10 مهر ماه) پس از ورود به ساختمان کنسولگری عربستان در استانبول ناپدید شد. 
به گزارش ایرنا، روزنامه واشنگتن پست پیشتر اعلام کرد که تصاویر ویدئویی و صدای ضبط شده ای موجود است که اثبات می کند خاشقچی پس از شکنجه، کشته شده است.
خاشقچی که پس از انتصاب بن سلمان به عنوان ولیعهد عربستان، این کشور را ترک کرد و به آمریکا رفت، در روزهای اخیر قصد ازدواج با یک زن تبعه ترکیه را داشت و برای طی کردن مراحل ثبت ازدواج خود مجبور به مراجعه به کنسولگری عربستان در استانبول شده بود.
ناظرین امور منطقه می گویند ،با توجه به تسلط بی سابقه ولیعهد عربستان بر امور کشور ، بعید به نظر می رسد که ربودن و کشتن جمال خاشقچی بدون اطلاع وی صورت گرفته باشد.

 

عربستان ایران را مقصر قتل خاشقجی معرفی کند؟

مرکز مطالعات استراتژیک سوریه در گزارشی نوشت که تنها راه خروج عربستان از بحران قتل جمال خاشقجی این است که همانند همه بحران‌های پیشین، ایران را مقصر معرفی کند.
پایگاه اینترنتی مرکز مطالعات استراتژیک سوریه در گزارشی به قتل "جمال خاشقجی"‌ روزنامه نگار منتقد سعودی در سفارت عربستان در استانبول پرداخت و نوشت: یکی از محافظان شخصی "محمد بن سلمان" ولیعهد عربستان از اعضای تیم قتل و شکجه خاشقجی در استانبول بوده و بن سلمان نمی تواند به راحتی مدعی این موضوع شود که محافظ وی به صورت خودسرانه مرتکب این قتل شده است.

این پایگاه خبری در ادامه نوشت: تنها راه خروج عربستان از این بحران این است که همانند همیشه ایران را مقصر این قتل معرفی کنند.

از سوی دیگر سناتور "وان هولن" اعلام کرد که دستور قتل خاشقجی بدون تردید از بالاترین هرم حکومت در عربستان صادر شده است و واشنگتن نباید شریک این جنایت پلید شود.

جمال خاشقجی دوم سپتامبر برای کارهای مربوط به مدارکش وارد کنسولگری عربستان در استانبول شده و به‌گفته نامزدش که منتظر او بوده، دیگر از ساختمان بیرون نیامد. مقامات سعودی ادعا کرده‌اند که این نویسنده و روزنامه‌نگار 59ساله از کنسولگری خارج شده است، اما رسانه‌ها گزارش‌هایی مبنی بر به‌قتل رسیدن و تکه تکه شدن جسد او در کنسولگری عربستان منتشر کرده‌اند.

شبکه خبری سی ان ان اعلام کرده است که مقامات سعودی در حال آماده شدن برای اعلام خبر کشته شدن خاشقجی هستند.

از قرار معلوم، سعودی ها قصد دارند دلیل قتل وی را اشتباه در بازجویی اعلام کنند.

راز های سر به مهر درباره یک دیپلمات ضد ایرانی ؛ صندوقچه اسرار کاخ سفید چه زمانی باز می شود؟

نیکی هیلی هر چه در توان داشت با آب و تاب و خارج عرف نهادی چون سازمان ملل به اجرای دستورات ترامپ بپردازد، اما در نهایت این شیفتگی بیش از حد نتوانست به نتیجه لازم منجر شود.
گروه بین الملل نامه نیوز: اگر بگوییم نیکی هیلی یکی از ضد ایرانی ترین یاران تیم ترامپ بود بی راه نگفته ایم. او هر چند در چنته داشت رو کرد تا وضعیتی را  که در مورد ایران آرزوی آن را داشت برآورده کند. طرحهای جدید داد، به دیدار آمانو رفت، به هند و کشور آبا و اجدادی اش سفر کرد، نمایش موشک و آهن پاره برای رسانه ها گذاشت و آرزوی آن را داشت که پرونده ایران را به هر بهانه ای، از حضور و فعالیت در یمن و سوریه تا مسائل موشکی و حقوق بشری به شورای امنیت سازمان ملل بکشاند. جایی که او ابتکار عمل را در دست داشت و تلاش میکرد با سخنان به ظاهرا منطقی، ایران را یک عنصر نامطلوب برای جهان بشناساند. 
مجموعه رفتارهای او در مقابل ایران، باعث شد از او با عنوان زنی ستیزه جو نام برده شود و رفتارهایش بیش از پیش مورد رصد قرار گرفت. شاید بدگمان ترین افراد هم نمی توانست حدس بزند شخصی چون او از تیم ترامپ کنار برود. اما دولت ترامپ دولت شگفتی هاست. همین موضوع است که کارشناسان را به ادامه حضور ترامپ در کاخ سفید دچار تردید میکند. آیا او به حکومت خود در امریکا ادامه خواهد داد؟ با چه کسانی؟ چرا وفادارترین افراد نیز در کنار او نمی مانند.
دو دلیل برای کنار رفتن هیلی متصور است. اول عمق پیدا کردن اختلافات پنهان هیلی با دیگر اعضای تیم ترامپ از جمله بولتون و همین طور خود بولتون و دوم تمایل او برای رفتن به سمت فعالیتهای مالی و کسب درآمد برای آینده که میتواند حضور در انتخابات ریاست جمهوری از جمله آن باشد.
هیلی مانند برخی دیگر از افراد کنار گذاشته شده یا استعفا داده شده با ناراحتی و عصبانیت پست خود را ترک نکرد. در جلسه نشست او با ترامپ برای اعلام کناره گیری او، نمودی از امیدواری به آینده و تواهم مشاهده میشد، هر چند نمایشی مصنوعی باشد. این می تواند نشانه ای از علاقه بی حد و حصر هیلی برای اعمال منویات رئیس خود باشد. اقداماتی که در نهایت به نتیجه نرسید.
اختلاف هیلی با مشاور امنیت ملی امریکا جان بولتون به تداخل حوزه علاقمندی آنها برمی گردد. هر دوی آنها دوست داشتند در مورد ایران کار کنند و طرحهای خود را برای رئیس باز نمایند. هر چند روشها و تفکرات هر دو می توانست نزدیک به هم باشد اما حرف آخر را باید یک نفر می زد. شاید پشت کردن به بولتون تازه از راه رسیده می توانست بحران بیشتری به دنبال داشته باشد. از این رواز اختیارات نیکی هیلی در این میان کاسته می شود. 
با روی کار امدن بولتون و پمپئو عملاً دو دستگاه مهم در راهبردهای سیاست خارجی و شورای امنیت ملی امریکا  را در اختیار این دو نفر قرار گرفت که ازسوی ترامپ، مسئولیت های مذاکرات روسیه و کره شمالی را نیز به عهده داشتند که فضای هرگونه همکاری را بر روی هیلی بست.

موضوع دیگر این است که هیلی در یک موضوع با خود ترامپ کاملا هم عقیده نبود و آن هم روسیه بود. ترامپ کسی است که هر طور با او از دشمنی و خطرناک بودن روسیه سخن بگویی در نهایت نمی تواند علاقه خود به دیدار با پوتین و حل مسائل دوجانبه را پنهان کند. ترامپ درصدد بود از نتایج اجلاس هلسینکی، امتیازهای بیشتری برای اجلاسیه های بعدی، حل بحرانهای مهم همچون سوریه، اوکراین،  ایران و حل مشکلات اسرائیل در عرصه سیاست خارجی را برای خود محقق سازد. به طوری که دست پر برای انتخابات نوامبر آماده باشد، اما عملا منفعتی برای ترامپ بدست نیامد.
گاف های هیلی از جمله رو کردن ناشیانه بسته جدید تحریم علیه روسیه  که موجب شد مشاور اقتصادی ترامپ، هیلی را گیج توصیف نکند و همچنین شکست جلسه ابتکاری هیلی در شورای امنیت باعث رسوایی هرچه بیشتر سیاست خارجی ترامپ شد.
جلسه شورای امنیت با ریاست ترامپ همچون آب سردی بود بر پیکر ترامپ که نه تنها نتوانست وضعیت اجماع گونه ای علیه ایران شکل دهد بلکه در این جلسه از برجام و استمرار آن دفاع شد. 
در نهایت رای دادگاه لاهه به نفع ایران، باید یک قربانی از تیم ترامپ می گرفت. امریکا هر چند خود را نسبت به رای دادگاه بی تفاوت نشان داد و وزیر خارجه آن تلاش کرد این بی تفاوتی را با اعلام خروج از پیمان مودت با ایران بروز دهد، اما نه رای دادگاه علیه امریکا موضوعی بود که می شد آنرا دست کم گرفت و نه خروج از پیمان مودت بدون تبعات بود.
رای دادگاه لاهه بر علیه امریکا در نهایت شکست استراتژی خروج امریکا از برجام را نشان می داد. خروجی که نه تنها حمایتی از دیگر اعضای پنج بعلاوه یک پیدا نکرد بلکه آنها را نسبت به گذشته مصمم تر در کنار ایران قرار داد. نیکی هیلی را باید در نهایت قربانی مجموعه این سیاستها دانست. سیاستی که بیشتر شبیه یک روند هرج و مرج گونه تلاش می کند بدون توجه به روندها و عرف بین المللی با ابزار زور به آنچه می خواهد برسد.

دعاهای وزیر نفت عربستان: ایران را تحریم کنید ، نفت هند را ما تامین می کنیم


وزیر نفت عربستان سعودی با وجود مشکلات فراوان این کشور برای افزایش تولید نفت خود در بازارهای جهانی مدعی شد متعهد به تامین نفت هند در صورت تحریم ایران است.
 خالد الفالح وزیر نفت عربستان سعودی در سخنرانی خود در نشست انرژی هند در دهلی نو گفت: هند به عنوان یک بازیگر مهم جهانی، برای عربستان سعودی اهمیت زیادی دارد. ما پس از عراق دومین تامین کننده بزرگ نفت هند هستیم و آماده ایم هرگونه کمبود که ممکن است از تحریم های نفتی ایران ایجاد شود را جبران کند.
وی مدعی شد: در دیدار با نارندرا مودی نخست وزیر و همچنین دارمندرا پردان وزیر نفت هند تاکید کرده است که عربستان سعودی نیاز هند به نفت را تامین خواهد کرد و همچنین در این کشور سرمایه گذاری انجام خواهد داد.
هند که سومین وارد کننده بزرگ نفت در جهان است، به دلیل گران شدن نفت در بازار های جهانی و همچنین کاهش ارزش روپیه مقابل دلار، با قیمت بالای سوخت در بازار داخلی خود مواجه شده است.
وزیر نفت عربستان سعودی با اشاره به تصمیم شرکت نفت آرماکو و شرکت ملی نفت ابوظبی برای خرید 50 درصد سهام پالایشگاه راتناگیری به ارزش 44 میلیارد دلار و ظرفیت پالایش 60 میلیون تن نفت خام گفت: این تنها سرمایه گذاری عربستان سعودی در هند نخواهد بود. آرماکو همچنین علاقه مند به سرمایه گذاری در بخش فروش سوخت و پتروشیمی و همچنین ایجاد ذخایر نفتی در هند است.
دولت هند در هفته گذشته از طرح خود برای ساخت دو مخزن زیر زمینی ذخیره نفت خام به ظرفیت 6.5 میلیون تن نفت خبر داد. قرار است این مخازن از طریق همکاری شرکت های نفتی دولتی و بخش خصوصی ساخته شوند.
الفالح افزود: به دلیل شرایط موجود در کشورهایی همچون ونزوئلا، نیجریه و لیبی، ممکن است در عرضه نفت اختلالات بیشتری به وجود آید. ما شاهد تحریم های ایران بوده ایم. تاکنون عربستان سعودی توانسته است این اختلالات را برطرف کند. ما ده ها میلیارد دلار برای افزایش ظرفیت تولید نفت تا 3 میلیون بشکه سرمایه گذاری کرده ایم. اگر ظرفیت ذخیره عربستان سعودی نبود اکنون ما شاهد قیمت های سه رقمی نفت خام بودیم.
در اواخر ماه جاری قیمت نفت در بازار های جهانی به 86.74 دلار در هر بشکه رسید که این مقدار در چهار سال گذشته بی سابقه بوده است. دلیل این افزایش نگرانی بازار های جهانی از کاهش صادرات نفت ایران به دلیل تحریم های آمریکا است .
هفته گذشته نیز یک رسانه هندی نوشت که عربستان سعودی قصد دارد برای جبران بحران ناشی از تحریم های آمریکا علیه ایران، صادرات نفت خود به هند در ماه نوامبر (آذر) را تا چهار میلیون بشکه نفت خام افزایش دهد.
در همین حال، در روزهای گذشته نخست وزیر هند در دیدار با آرون جیتلی وزیر اقتصاد و دارمندرا پرادان وزیر نفت این کشور راهکار های کاهش قیمت سوخت در بازار های هند و همچنین ادامه واردات نفت از ایران را بررسی کرد.
پس از خروج آمریکا از برجام در اردیبهشت ماه ، دونالد ترامپ رییس جمهوری این کشور از دیگر کشورهای جهان خواسته است خرید نفت خود از ایران را به صفر رسانده و یا منتظر عواقب این تصمیم خود که به صورت تحریم های آمریکا ظاهر خواهد شد باشند. 
هند تصمیم گرفته است تا به صورت محدود واردات نفت خود از ایران را ادامه دهد و از سوی دیگر سرمایه گذاری برای افزایش تولید نفت و گاز را افزایش دهد. 
هند سومین مشتری بزرگ نفت ایران بوده و در ماه سپتامبر هند 528 هزار بشکه نفت خام در روز از ایران نفت وارد کرده است.
یک مقام هندی که نخواست نامش فاش شود، گفت: سعی خواهیم کرد واردات نفت از ایران را محدود کنیم اما متوقف کردن این واردات تا تاریخ 4 نوامبر (13 آبان) غیر ممکن است. ما این مساله را با آمریکا مطرح خواهیم کرد.

انتقام یک مجرم امنیتی از ایران/ «اسرائیل» در اصولگرایان و سپاه نفوذ کرده است!

«دولت بی‌برنامه است؛ حاکمیت بی‌برنامه‌تر!»؛ این نظر یک فعال اصلاح‌طلب است که می‌گوید: تنها دولت دچار بی عملی نشده بلکه ما شاهد بی‌عملی در سطوح کلان‌تر از دولت هم هستیم.

سرویس سیاست مشرق -  «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. شنبه تا چهارشنبه ساعت ۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

*** 

مرعشی: بر بله پرتگاه هستیم و باید برای ریاضت اقتصادی آماده شویم!

انتقام یک مجرم امنیتی از ایران

«حسین مرعشی»، فعال اصلاح‌طلب، از دستگیرشدگان فتنه 88 و سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی، در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایلنا گفته است:

«ما باید قبل از این که به این نقطه برسیم خودمان را آماده می‌کردیم. قبل از پایان جنگ روزی آیت الله هاشمی به امام نامه نوشت و بیان کرد تا شما هستید مساله جنگ و رابطه ایران و آمریکا را حل کنید ایشان آن موقع این روزها را می‌دید من بارها و بارها از آقای هاشمی شنیده‌ام که نباید کشور را برای همیشه در پرتگاه نگه داریم تا یک حادثه ما را به دره پرتاب کند. ما باید تا فرصت داریم کشور را از لبه پرتگاه دور کنیم و به یک نقطه امن ببریم اما این کار را انجام ندادیم و امروز یک دیوانه در آمریکا یقه ما را گرفته است.»

وی همچنین اظهار می‌کند: ما باید برای ریاضت اقتصادی آماده بشویم چرا که دوران سختی پیش روی داریم.[1]

*بدیهیست که این سطح بحران‌نمایی و شیطنت از جانب چهره‌ای که در فتنه سال 88 به دلیل تبلیغ و توطئه علیه نظام اسلامی دستگیر و مجازات شد، هرگز جای تعجب نیست.

حسین مرعشی چندی قبل نیز طی اظهاراتی از این گفته بود که اقتصاد کشور آتش گرفته است![2]

پیش از مرعشی، اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس‌جمهور و دیگر عضو ارشد حزب کارگزاران سازندگی هم دو مرتبه تأکید کرده است کشور در «شرایط ته درّه» قرار دارد.[3]

این اظهارات تأکیدآمیز بر شرایط بن‌بست، وجود بحران و احضار شرایط اسقاط نظام اما در حالیست که نه تنها نشانه‌های واقعی این رخدادها جز در لسان اصلاح‌طلبان دیده نمی‌شود بلکه آمار اقتصادی کشور، ثابت کننده خلاف این حرف‌هاست. ضمن اینکه مقام معظم رهبری نیز بارها و بارها تأکید کرده‌اند که این قبیل سخنان صحیح نیستند و القای آنها عمل به نسخ دشمن است.

جالب‌تر آنکه افرادی از مقامات دولتی نیز صراحتاً ابراز کرده‌اند که القای ناامیدی به مردم یک «خیانت بزرگ» است اما دوستان همین افراد در ستاد مشترک دولت و اصلاح‌طلبان به مسئله سیاه‌نمایی به عنوان قوت روزانه نگاه می‌کنند و همانطور که در اظهارات مرعشی نیز مشاهده می‌شود؛ روزی وجود ندارد که یک حرف جدید با هدف القای موت اقتصاد کشور نزنند!

اظهارات مرعشی در حالیست که ایران اسلامی حتی در دوران 8 ساله دفاع مقدس و هنگامه‌ای که حتی کشتی‌های حامل غذای مردم ایران نیز در خلیج فارس هدف موشک دشمن قرار می‌گرفت اما دچار شرایط ریاضت اقتصادی نشد.

و اساساً در کشوری که صاحب عظیم‌ترین ذخایر نفت و گاز جهان است و هزاران کیلومتر مرز آبی و خاکی دارد؛ فرض ریاضت اقتصادی به لحاظ علمی نیز چندان منطقی نیست.

مرعشی و دوستان او در ستاد مشترک دولت و اصلاح‌طلبان همچنین به هر دلیلی اِبا دارند از اینکه بگویند اقتصاد ایران هم‌اکنون در جایگاه هجدهمین اقتصاد جهان است، نرخ بیکاری ایران بر اساس آمار جهانی نسبت به 2 سال قبل کاهش یافته است، اختلاف طبقاتی یا همان ضریب جینی در ایران از آمریکا هم رتبه بهتری دارد و ایرانی‌ها از نظر جایگاه امید به زندگی نیز در رتبه چند کشور اول جهان هستند.

طنز تلخ ماجرا نیز آنجاست که اگر هم مشکلی در کشور وجود دارد؛ کسی از مرعشی و دوستان او که رئیس‌جمهور روحانی و مشکلات فعلی را در دامن مردم ایران گذاشته‌اند توقع ارائه راه حل جدید ندارد بلکه همه منتظر عذرخواهی رسمی اصلاح‌طلبان برای وضع موجود کشور و ارائه راه حل جهادی از سوی رقبای دولت و اصلاح‌طلبان هستند.

اما متأسفانه اصلاح‌طلبان و دولت آنها به تنها چیزی که در قبال وضع موجود عمل نمی‌کند؛ مقوله عذرخواهی رسمی، کمک گرفتن از تفکر مدیریت جهادی و پذیرش علنی مسئولیت مشکلات است.

این اقدام مرعشی و دوستان او، مصداق آن مجرمی است که برای رفع کیفر خود مرتکب جرمی دیگر می‌شود!

گفتنیست، برخی آگاهان سیاسی معتقدند ریشه این سیاه‌نمایی‌های عجیب و غریب و بحران‌نمایی‌ها از اقتصاد کشور در آنجاست که جریان سیاسی خاص قصد ایجاد «فتنه اقتصادی» را دارد و می‌خواهد با جعل و قلب واقعیت‌های روز کشور (اعم از کتمان مثبتات عمومی کشور و نیز عدم پذیرش مسئولیت در قبال مشکلات پیش آمده) مردم را علیه نظام اسلامی بشوراند.

چپ‌های ستادی در این باره از مقولاتی مثل «اغتشاش میلیونی»، «خیابان» و «اصلاح‌طلبان در حکومت بعدی» هم سخن رانده‌اند...

***

چاپلوسی خاصّ برای خاتمی

«اسرائیل» در اصولگرایان و سپاه نفوذ کرده است!

«محمد کیانوش‌راد»، فعال اصلاح‌طلب و از نمایندگان مستعفی مجلس ششم طی اظهاراتی که روزنامه ایران آنها را منتشر کرد با اشاره به چیزی تحت عنوان «شروع موج جدید تخریبها علیه اصلاح‌طلبان، بویژه رئیس دولت اصلاحات»! گفته است:

بگذارید افراطیون اصولگرا عصبانی باشند و در این عصبانیت هرچه بیشتر خود را در بی‌اخلاقی و بی‌معرفتی غرق نمایند.

او می‌افزاید:

در تحلیل این مواضع تند چیزی جز حسادت، حقد و ناتوانی دیده نمی‌شود و برخی اتهام‌زنندگان به خاتمی دقیقاً در چارچوب اخلاق ماکیاولی با نقاب اسلامی حرکت می‌کنند.

کیانوش‌راد تصریح می‌کند:

«شک نداشته باشید وضعیت کسانی که اینگونه بی‌محابا و بدون توجه به اصول اخلاقی اولیه و انسانی دیگران را مورد تعرض قرار می‌دهند در آینده و در پیشگاه مردم روشن خواهد شد تردید نباید داشت که در برخی جریانات افراطی سیاسی رد پای سرویس‌های اطلاعاتی بیگانگان را می‌توان به وضوح شاهد بود.»[4]

قبل از کیانوش‌راد، مجید انصاری نیز طی اظهاراتی مدعی نفوذ اسرائیل و منافقین در سازمان سپاه شده بود.[5]

*چهره‌های جریان سیاسی خاص همواره در مقابل مسائلی که نسبت به آنها مصلوب‌الید و در موضع ضعف هستند، مواضع عجیبی می‌گیرند.

غیر از آنچه که در بالا ذکر شد، زمانی «رسول منتجب‌نیا» هم در اعتراض به ردّ صلاحیت خود و تعدادی از دوستانش در شورای نگهبان اینطور گفته بود که این ردّ صلاحیت‌ها توهین به اسلام، توهین به ولایت فقیه و یک توطئه بوده است!

ما قضاوت درباره این اظهارات را به عهده مخاطبان محترم وامی‌گذاریم...

گفتنیست ادعای کیانوش‌راد درباره توهین اصولگرایان به خاتمی نیز بیشتر نوعی چاپلوسی برای خاتمی به نظر می‌رسد چون اساساً خبر خاص یا رویه‌ای در این زمینه دیده نشده. ضمن اینکه همه می‌دانند ادبیات و اعتقاد دینی جریانات ارزشی کشور نیز با مسائلی مثل توهین و تحقیر همراهی ندارد.

***

دولت بی‌برنامه است؛ حاکمیت بی‌برنامه‌تر!

روزنامه اعتماد به تازگی گفت‌وگویی را با علیرضا بهشتی، از فعالان اصلاح‌طلب انجام داد.

در بخشی از پرسش و پاسخ این گفت‌وگو می‌خوانیم:

اعتماد: برخی معتقدند دولت برنامه‌ای برای بهبود اوضاع ندارد. از نظر شما دولت دچار بی‌عملی شده است یا خیر؟

بهشتی: بله. بسیاری از تصمیمات دولت مانند سایر تصمیماتی که در ساختار حاکمیت اتخاذ می‌شود، تصمیمات واکنشی است.

اعتماد: دلیل بی‌عملی دولت از نظر شما چیست؟

بهشتی: تنها دولت دچار بی عملی نشده بلکه ما شاهد بی‌عملی در سطوح کلان‌تر از دولت هم هستیم. چون در سطح توسعه‌ای فقدان برنامه داریم، تمامی ارکان دچار بی‌عملی شده‌اند.[6]

*پاسخ ساده‌ای که بهشتی و خبرنگار اعتماد بایستی با آن مواجه باشند اینست که اگر حاکمیت هم مثل دولت بی‌عمل و بی‌برنامه بود؛ آنگاه کشور دچار چالش‌های جدی می‌شد زیرا هریک از ناکارآمدی‌ها و اغلاط بیّن دولت مشترک اصلاح‌طلبان و آقای روحانی، به تنهایی کافیست تا یک کشور را به چالش بکشد.

چه اینکه افکار عمومی به خوبی می‌داند تشکلی اجرایی که نگاهش برای رفع مشکلات به خارج از کشور است، راهکار حل مشکلات را به جای مدیریت جهادی در مذاکره می‌بیند، معتقد به خالی بودن خزانه است، درس عاشورا را مذاکره می‌داند، علیه حاکمیت دچار ان‌قلت‌های جدی است، شرایط را شرایط بن‌بست و بحران می‌داند و صراحتا تأکید دارد که جامعه «ناامید» است؛ می‌توانست عامل بروز چه بحران‌های بزرگی باشد...

از طرف دیگر، چیزی که در حال حاضر بایستی روزنامه اعتماد، آقای بهشتی و فی‌الجمله اصلاح‌طلبان به آن پاسخ بدهند اینست که چرا در سال‌های 92 و 96 و با اینکه این بی‌عملی و بی‌برنامگی دولت مورد اشاره بهشتی محرز بود اما بر حمایت از آقای روحانی تأکید و اصرار داشتند؟!

و از آن بدتر اینکه اصلاح‌طلبان چرا در انتخابات سال 96 با اینکه این بی‌عملی وضوح بیشتری داشت اما بر ادامه راه روحانی اصرار بیشتری ورزیدند و حتی از این گفتند که ما تضمین او هستیم و اگر روحانی هم نخواهد ولی به زور از او حمایت می‌کنیم!

پاسخ این سؤالات البته گام اول است و پس از آن نیز مرحله «عذرخواهی رسمی» ستاد جریان چپ از مردمی فرا می‌رسد که با تبلیغات اصلاح‌طلبان و تَکرار می‌کنم آنها به رئیس‌جمهور روحانی رأی داده‌اند.

البته لازم به ذکر است که حتی پس از مرحله دوم و عذرخواهی رسمی از مردم نیز کسی انتظار ارائه راه حل یا انتقاد از چهره‌های جریان سیاسی خاص را ندارد.

شوک غیر منتظره در عربستان ؛ باید منتظر یک طوفان باشیم

در حالی که ترامپ گفته است در رابطه با پرونده روزنامه نگار سعودی حاضر نیست فروش سلاح به عربستان را متوقف کند اما شرکتهای بزرگی این رابطه را تعلیق خواهند کرد.
گروه بین الملل نامه نیوز: به نظر خیلی ساده می آید؛ ناپدید شدن یک روزنامه نگار. اما همین مسئله آغاز یک بحران اساسی را برای سعودی ها و مخصوا محمد بن سلمان رقم زده است. کسی که همه توجهات این مسئله به سوی اوست. جمال خاشقچی روزنامه نگار منتقد سعودی که او را نه منتقدی تیز و سخت بلکه روزنامه نگاری متعادل از او نام برده می شود پس از ورود به کنسولگری عربستان در ترکیه، ناپدید شده و حالا هر روز ابعاد جدیدی از این پرونده رسانه ای می شود.
این مسئله اگر روشن نشود حتی می تواند به بحران در روابط عربستان و امریکا نیز منجر شود. هرچند ترامپ خود را می خواهد به کوچه علی چپ بزند و از اظهار نظر صریح در این رابطه ابا دارد اما فشار برخی نمایندگان مجلی و همچنین افکار عمومی به قدری هست که بالاخره او را به واکنش وا دارد.
پس از گذشت بیش از یک هفته از این ماجرا همچنان گمانه‌زنی‌ها در مورد سرنوشت او ادامه دارد. . در ابتدا روزنامه واشنگتن‌پست تصاویری از لحظه ورود بدون بازگشت جمال خاشقجی به درون ساختمان کنسول‌گری عربستان در استانبول منتشر کرده‌بود و روزنامه صباح ترکیه هم فهرست اسامی و تصاویر 15 عضو تیم تروری را که گفته می‌شود با ماموریت قتل خاشقجی روز سه‌شنبه 2 اکتبر به استانبول رفته‌بودند، منتشر کرده‌ بودند. به نوشته روزنامه واشنگتن‌پست شواهدی که مقام‌های امنیتی ترکیه در اختیار دارند برای افرادی در سازمان‌های اطلاعاتی غربی که آن را مشاهده کرده‌اند «بهت‌آور» بوده است. همچنین رسانه‌ها گزارش داده‌اند که فایل‌های صوتی از لحظه قتل جمال خاشقجی موجود است که به وضوح «بازجویی، شکنجه و قتل» او را توسط یک تیم ترور درون ساختمان کنسولگری عربستان سعودی در استانبول مستند کرده‌اند. در حالی که مقام‌های امنیتی ترکیه هنوز گزارش رسمی در مورد این روزنامه‌نگار سر به ‌نیست‌شده ارایه نداده‌اند، رسانه‌ها به نقل از منابعی در ترکیه از وجود شواهد روشن مبنی بر قتل جمال خاشقجی در کنسول‌گری عربستان سعودی خبر می‌دهند این فایل‌ها هنوز در اختیار رسانه‌ها قرار نگرفته‌اند.
اصلاحات شکننده محمد بن سلمان و ابعاد جدیدی از شخصیت او موضوعاتی است که در رسانه های غربی به وضوح به آن حمله می شود. این رسانه ها که در شروع اصلاحات شاهزاده جوان، بسیار به تعریف از او پرداختند و اصلاحات او را نجات دهنده عربستان معرفی کردند حالا در ابعاد این اصلاحات و همچنین گزینشی بودن آن به تردید افتاده اند. شاهزاده جوان هر چند به زنان عربستان اجازه رانندگی داد و لیستی از آزادیها را برای عربستانی ها قانونی جلوه داد، اما در سوی دیگر هیچ نقد و انتقادی را هر چند با زبانی نرم را بر نمی تابد و ظاهرا سرنوشتی بهتر از قاشقچی برای آنان در انتظار نیست. در همین رابطه روزنامه نیویورک‌تایمز با انتشار کاریکاتوری با عنوان «اصلاحات شکننده سعودی»، موضوع سر به‌ نیست شدن روزنامه‌نگار منتقد عربستان و ریسک روزنامه‌نگاری در این کشور را مورد بررسی قرار داده است.
در شرایطی که فشار به دولت ایالات متحده امریکا برای کاهش همکاری‌ها با عربستان سعودی به دلیل احتمال همدستی دولت عربستان در سربه‌نیست کردن این روزنامه‌نگار مشهور ساکن واشنگتن افزایش یافته است، دونالد ترامپ، رییس‌جمهور ایالات متحده امریکا در جمع خبرنگاران تاکید کرده است که حاضر نیست فروش اسلحه به عربستان سعودی را به دلیل این اقدام متوقف کند. اما گروهی از مدیران بلندپایه کمپانی‌های چندملیتی تصمیم گرفته‌اند روابط خود را تا رفع ابهام از سرنوشت این روزنامه‌نگار با عربستان سعودی معلق کنند. دارا خسروشاهی، مدیرعامل کمپانی اوبر امریکا، با صدور بیانیه‌ای تاکید کرده است که به دلیل نگرانی‌ها در مورد سرنوشت روزنامه‌نگاری عربستانی سفر خود به ریاض برای شرکت و سخنرانی در یک همایش فناوری در عربستان را لغو کرده است و ریچارد برانسون، ثروتمند بریتانیایی و مدیر گروه ویرجین، در پاسخ به گاردین تاکید کرده است که گفت‌وگوها میان کمپانی خود و دولت عربستان برای سرمایه‌گذاری مشترک در پروژه گردشگری فضایی ویرجین گالاکتیک را متوقف می‌کند. 

دیدار با ترامپ ، هرگز ؛ چرا اروپایی مخالف مذاکره تهران و واشنگتن هستند؟

دو اظهار نظر جدید از مقامات کشورمان در مورد امریکا و همچنین برخی تغییرات در امریکا باعث شده است بتوانیم وضعیت آینده روابط ایران و امریکا را با چشم انداز جدیدی متصور شویم.
گروه بین الملل نامه نیوز:  وزیر خارجه کشورمان چندی پیش در مصاحبه با بی بی سی در پاسخ به این پرسش مجری که آیا حسن روحانی رئیس جمهوری ایران هرگز با دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا طی دو سال آینده دیدار نمی کند، اظهار داشت: در سیاست هرگز نگویید هرگز.
وزیر خارجه کشورمان همچنین ادامه داد: امابه نظرم به انجام تغییری جدی در دولت آمریکا نیاز است. از دیدگاه من، دیالوگ مستلزم اعتماد متقابل نیست. دیالوگ معمولا بر مبنای اعتماد متقابل انجام نمی شود. اما دیالوگ به احترام متقابل نیاز دارد. احترام متقابل اینگونه شروع می شود که هر یک از طرف ها به خود و امضایش احترام بگذارد. تا زمانی که این را در دولت فعلی آمریکا مشاهده نکنیم دیالوگ را امری غیرضروری می کند که به هیچ نتیجه مطلوبی منجر نمی شود.
همچنین رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در یک گفت و گو بیان کرده است که باید با بخشی از سیاسیون، حکومت و یا سایر حوزه های آمریکا که می توانند مانع از شکل گیری فضای گسترده تحریمی علیه ایران شوند، گفت وگو کرد.
حشمت الله فلاحت پیشه با اشاره به تصویب کنوانسیون مقابله با تامین مالی تروریسم (CFT) در مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: موضع گیری های تازه ای در دنیا شکل گرفته که موید نظر«دنیا آمریکا نیست و آمریکا هم ترامپ نیست» است.در حال حاضر جریانی در آمریکا به راه افتاده که مخالف سیاست تحریم های بی مهابای ترامپ علیه ایران است. بخشی از این جریان نظرات متفاوت دو موسسه مالی و پولی بزرگ آمریکا یعنی سیتی گروپ و جی پی مورگان است که رسما اعلام کردند با سیاست ترامپ مخالف هستند و معتقدند که ایران باید بتواند از دسترسی های پولی و مالی سوئیفت برخوردار شود.
فلاحت پیشه با بیان این که جریانی در آمریکا معتقد است که سیاست ترامپ ایالات متحده را سمت انزوا پیش می برد تاکید کرد: بنابراین با این شرایط، نباید کانال دیپلماسی با آمریکا بسته شود زیرا آمریکا ترامپ نیست.
از سوی دیگر بانوی جنجالی، همراه ویار غار ترامپ به تازگی سازمان ملل را ترک خواهد کرد. او یکی از ضد ایرانی ترین افراد نزدیک ترامپ بود که در یک سال و اندی حضور خود در این سازمان، جز نفرت پراکنی علیه ایران کاری از پیش نبرد و در نهایت با شکست آخرین ضربه خود در مورد ایران که تلاش برای مطرح کردن موضوع ایران در شورای امنیت با ریاست ترامپ بود، از کار خود کنار کشید. این موضوع را باید به معنای عدم کارایی سیاست های او از زمان حضورش در نیویورک دانست. آنها هر چه تلاش کردند، دوستانی جز اسرائیل و عربستان برای فشار بر ایران پیدا نکردند و مسیری را که شروع کرده بودند، بی نتیجه ماند. برجام مستحکم تر و قاعده مند تر از آنی بود که آنها فکر میکردند با خروج از آن می توانند ضربات نهایی را بر ایران آورند.
اما حالا چه می شود؟ اینها نشانه ای از ایجاد یک کانال جدید برای مذاکره ایران و امریکاست یا تهدیدات و منازعات همچنان ادامه خواهد داشت؟
در حال حاضر نمی توان به شکل دقیقی به صلح طرفین امیدوار بود. گفت و گو و مذاکره بین دو طرف، به شرایطی بستگی دارد که وضعیت قبل از خروج امریکا از برجام محقق شود. این مسئله حداقل از سوی ایران یک مسئله غیر قابل بررسی است. ایران استدلال میکند وقتی توافق قبلی به هم خورده است چه امیدی به توافق جدید وجود دارد، هر چند بسیار گسترده و جامع باشد.
اما سوال این است که آیا همه چیز به برگشت امریکا به برجام بستگی دارد یا احتمال ایجاد کانالهای گفت و گو قبل از پایان ترامپ وجود دارد. در این مورد حتی اروپایی ها هم به ایران گفته اند باید منتظر پایان دولت ترامپ بمانند. پس از آن شرایط جدیدی در امریکا و برای ایران رقم خواهد خورد. این روند را وقتی می توان جدی دید که اروپایی ها در مسیر حفظ برجام برای کاهش وابستگی مبادلات خود به امریکا تلاش بسیار کردند.
اما اینکه جمهوری اسلامی ایران بتواند در جهت حفظ منافع خود وارد مذاکراتی جدید شود، با شرایطی خاص امکان پذیر است. این هم در زمانی است که تغییر در رفتارهای امریکا به واقع مشاهده شود. این تغییر رفتار می تواند با تعلیق دوباره تحریمهای ایران از سوی امریکا در موعد مقرر یعنی 13 آبان محقق شود. تحریمهای نفتی یکی از مهمترین این تحریمهاست. این مسئله در صورتی است که امریکا افزایش قیمت نفت را به این شکل پیش بینی نمی کردند. آنها از سوی افکار عمومی و مردم خود نیز در فشار خواهند بود و از سویی همپیمانی چون عربستان نیز قادر نخواهد بود جو روانی افزایش قیمت نفت را مدیریت کند.

خبر مهم درباره وضعیت آیت‌الله جنتی در شورای نگهبان

شایعه ای را که به نقل از منابع موثق مدام تکرار می‌شد و در کمتر از ساعتی بارها بازنشر شده بود، عباسعلی کدخدایی تکذیب کرد.
 درحالی که برخی سایت‌های خبری و بسیاری دیگر از کانال های تلگرامی پرمخاطب شایعه کناره گیری آیت الله احمد جنتی را منتشر کرده بودند و نوشته بودند ایشان در نامه ای خواهان کناره گیری از این مسئولیت شده بودند حجت الاسلام والمسلمین ابوترابی فرد که به تازگی جانشین آیت الله در پست امامت موقت جمعه تهران شده است، این مسئولیت را بر عهده می گیرد، سخنگوی شورای نگهبان این خبر را تکذیب کرد.

عباسعلی کدخدایی این شایعه را تکذیب کرد و گفت:« هیچ تغییری در شورای نگهبان رخ نمی دهد و این خبرها کذب است. بحث هیچ تغییری در شورای نگهبان وجود ندارد و بخصوص درباره دبیری این شورا و خبرهای اینچنینی غلط است.»